به گزارش نمایه بانک ، اصطلاح "فروشنده خیابانی" در زبان انگلیسی به طور معمول با "خیابان" استفاده می شود.
معامله گر "،" Vendor "، و" peddler "نیز وجود دارد. فروشندگان خیابانی گاهی متمایز می شوند و به طور خاص فقط به خیابان مربوط نمی شوند مثلا در ایستگاه های قطار، اتوبوس ها، پارک های عمومی، و غیره. فروشندگان خیابانی کسانی هستند که در مکان های عمومی مانند پیاده روها، پارک ها یا مکان های دیگر نشسته اند، و کسانی که در حال آمد و شد هستند را مشتریشان می دانند.
اصطلاح "فروشنده خیابانی" ممکن است اشاره کند به فروشندگانی با غرفه های ثابت مانند کیوسک؛ فروشندگانی که از غرفه های نیمه ثابت استفاده می کنند، مانند میزهای تاشو، ماشین وانت یا ون. از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی فروشندگان خیابانی اجناس مورد نیاز را ارزان و مناسب به صورت مستقیم به مصرف کننده ارائه می دهند. به عنوان یک شغل، برای صدها نفر سال هاست که با فروش صنایع دستی محلی، سنگ بنای بسیاری ازمیراث تاریخی و فرهنگی شهرها شده اند.
برخی از دولت ها به فروشندگان خیابانی مجوز فروش در منطقه خاصی می دهند و آنها معمولا مالیات به دولت پرداخت می کنند و فروشندگان خیابانی که مجوز برای فروش در یک منطقه خاص دریافت نکرده اند غیرقانونی هستند.
اقتصاد غیر رسمی بخش مهمی از اقتصاد کلان شهری از جمله تهران است که تقریبا نیمی از جمعیت کار آن جهت کسب درآمد بر اقتصاد غیر رسمی متکی است. سوالاتی که همیشه مسئولان مدیریت شهری را به فکر فرو می برد این است که چه کسی به عنوان فروشندگان خیابانی کار می کند؟ چه مقدار درآمد کسب میکند؟ آرزوها ومشکلاتشان چیست؟ و اینکه چقدر آنها شبیه بقیه جمعیت کارگران هستند؟
بررسی های صورت گرفته ارتباط بین این بخش را با اقتصاد رسمی را در فاصله دوری بیان نمی کند. در اصل این اقتصاد غیر رسمی، نزدیک به اقتصاد رسمی و توابع رفاهی دولت است که نه تنها تهدیدی برای جوامع نمی توانند باشند، بلکه در برنامه ریزی راهبردی شهری کشورهای توسعه یافته، این موضوع به عنوان یک فرصت جهت کم شدن بیکاری و معضلات شهری، مطرح می باشد. یک نمونه تحقیق میدانی صورت گرفته در مرکز شهر کالی کشور کلمبیا که از شلوغ ترین مکان های شهری با حدود 4/2 میلیون نفر جمعیت است، نشان می دهد 527 فروشنده خیابانی وجود دارد.
نتیجه ی تحقیق صورت گرفته با توجه به پرسش های مدیریت شهری نشان داد که فروش قابل توجه و سود و میانگین درآمد ماهانه مورد نظر فروشندگان خیابانی در مرکز شهر بالاتر از درآمد متوسط اقتصاد رسمی در شهرکالی است هم چنین اقتصاد غیر رسمی در مرکز شهر کالی در انزوا وجود ندارد و ارتباطات مهمی با اقتصاد رسمی و بخش دولتی دارد و جریان های قابل توجهی از پول رخ می دهد.
نکته ی مهم دیگری که از این موضوع بدست آمد آن بود که فروشندگان خیابانی، متفاوت از مفهوم کلی یک گروه محروم و آسیب پذیر است که بسیار شبیه به یک کارگر متوسط در بازار کار هستند یعنی تحصیلات کمتری دارند و ساعت های کار طولانی تر، اما آنها درآمد مطلق بالاتری از یک کارگر را دارا می با شند و سطح بالایی از رضایت از اشتغال دارند.
نتیجه ی دیگری که از این بررسی بدست آمد اینطور بود که فروشندگان خیابانی از سیستم رفاهی رایگان بخش دولتی استفاده می کنند و این مزایای بهداشتی، یارانه مستقیم از دولت به بخش غیررسمی است و در اصل فروشندگان خیابانی به اقتصاد رسمی محدود می شوند و نه وابسته به جامعه مدنی که این نتایج پیامدهای سیاسی واقتصادی دارد.
تهران نیز اکنون با این معضل گسترده به خصوص در ایامی مانند شب سال نو، اعیاد و مراسم ها مواجه است. چالشی که تاکنون به آن از منظر اقتصادی نگاه نشده است. تهران به عنوان یک کلان شهر، می بایست آمادگی مواجهه با آسیب های اجتماعی و اقتصادی را داشته باشد. بر همین اساس سبک مدیریت و الگوریتم سازی شهری می بایست اساس اقتصاد و اولیت های اجتماعی را داشته باشد. آموزش مدیران شهری در سطح شهرداری مناطق و نواحی از یک سو، اقناع اصولی مدیران بالادستی برای آنکه به فروشندگان خیابانی می توان به عنوان یک فرصت اقتصادی اجتماعی نگاه کرد، از سویی دیگر باید در اولویت مدیریت شهری قرار گیرد.
می توان در برنامه ریزی شهری و توسعه اقتصادی، فروشندگان خیابانی را به عنوان فعالین در عرصه کارآفرینی، تولید و کسب درآمد و ارائه دهنده کالاها و خدمات رابه مصرف کنندگان دید. باید در فضاهای عمومی شهر با ارائه نوآوری های طراحی شهری برای انجام فعالیت اقتصادی، آنان را با استفاده مناسب از خدمات بهداشتی و ایجاد فضای امن و دادن مجوز و مکانیزم های لازم برای جابجایی فروشندگان خیابانی درسطح شهر هم سو کنیم.
مداخله دولت می تواند این موضوع را تسهیل کند. معضلات موجود برای فروشندگان خیابانی همچنین می تواند نتیجه یک اتحاد بین بخش رسمی و بخش غیررسمی برای اجرای اقدامات موفق تلقی گردد که با تلاش برای کمک به سازماندهی وایجاد امنیت آنها ممکن است هزینه داشته باشد همانطور که در مورد سایر کارگران در بخش غیررسمی بوده است.
سیاست مداخله باید بر اولویت بندی افرادی که آسیب پذیرتر هستند متمرکز شود. به طور مثال سرمایه برای پرداخت اجاره، بیمه درمانی و مالیات برای استفاده از فضای عمومی، برای بعضی از فروشندگان امکان پذیر نیست بطوری که به سختی قادر به تامین نیازهای اولیه خود هستند. به عنوان اولین گام باید این قشر را به رسمیت شناخت، و این آگاهی را در حوزه ی مدیریت شهری داشته باشیم که آنها نه تنها معضل و تهدیدی برای جامعه نیستند، بلکه فرصت مناسبی برای اجرای زیست معقول و تقویت اقتصاد شهری هستند صرفا باید آنها را به خوبی سازماندهی کرد تا آنها را قادر بسازد تا کدهای کسب و کار خود را توسعه دهند. تاسیس یک انجمن برای تعامل با وزارتخانه های بهداشت، تعاون، کار و رفاه اجتماعی می تواندحرکت بسیار موثر و کارآمدی برای این کار باشد. هم چنین سازمان های غیردولتی و فروشندگان باید مشاوره های منظم را برای هماهنگ کردن برنامه های حمایت از خود، با توجه به شناخت و رسمیت دهی آغاز کنند.
آگاهی عمومی برای معرفی آژانس هایی که مجوز فروش مواد غذایی را تنظیم می کنند و برای صدور مجوز کار به عنوان کارآفرینان خیابانی ثبت نام می کنند می تواند گام بعدی این حرکت در راستای توسعه پایدار شهری باشد. شهرداری تهران باید فضاهای عمومی را مشخص کند و همچنین باید با ادارات دولتی جهت فراهم نمودن آب ، برق و کنترل مسائل بهداشتی هماهنگی های مقدماتی را صورت دهد. از طرفی شهرداری می تواند با برگزاری سمینارهای آموزش کارکنان برای فروشندگان خیابانی در زمینه های ظرفیت سازی، مهارت های بازاریابی، توسعه کسب و کار و بهداشت در تولید غذای سالم، نسبت به زیباتر کردن بافت شهری، پیشرو و صاحب سبک باشد.
*علیرضا تفضّلی (دانشجوی دکتری اقتصاد شهری و منطقه ای گرایش مالی)