از سال 1996میلادی با جهانی شدن، تولید از کشورهای دارای دستمزد بالا، تأمین اجتماعی حداکثری و مالیات حداکثری به کشورهای دارای دستمزد پایین و تأمین اجتماعی و مالیات حداقلی منتقل شد. همچنین باجهانیشدن، تولید در مناطق ساحلی اقتصادیتر از مناطق غیرساحلی شد و چین با ایجاد 12منطقه آزاد در کنار ساحل و تمرکز تولید به انگیزه صادرات، تولید در مناطق غیرساحلی جهان ازجمله ایالتهای غیرساحلی آمریکا را غیراقتصادی کرد.
در انتخابات مذکور، تقریبا 90درصد از مناطق غیرساحلی آمریکا به ترامپ رأی دادند و رأی کلینتون در ایالتهای ساحلی بود که از جهانیشدن منتفع شدند. در واقع بازندگان جهانیشدن کشورها یا ایالتهایی از یک کشور بودند که با دستمزد حداکثری، تأمین اجتماعی حداکثری و مالیات حداکثری، در مناطق غیرساحلی واقع شده بودند. در ایالتهایی که دارای 4ویژگی فوق بودند، ترامپ برنده انتخابات شد.
تجربه برخی دیگر از اقتصادهای بزرگ جهان نیز نشان میدهد که 3 چیز چین را چین کرد، رشد چشمگیر بهرهوری، انتقال آخرین تکنولوژی آمریکا به چین و گشودن بازارهای غرب بدون مانع روی صادرات چین، اما عامل چهارمی هم بود که نقش تعیینکننده در رشد قدرت اقتصادی چین داشت.
در سال1996 یک یوان معادل 2دلار بود اما در سال 1996 یک یوان معادل 8دلار شد، در واقع یوان ضعیف به چین قوی منجر میشود. آنچه کالای چینی را غیرقابل رقابت در بازارهای خارجی میساخت ارزش پایین یوان بود. در آمریکا نیز آنچه اقتصاد مناطق غیرساحلی آمریکا را از نفس انداخت ارزش بالای دلار بود. مشکل آمریکا یک چیز است؛ اقتصاد ایالتهای غیرساحلی این کشور توان رقابت صادراتی ندارد و برای رفع این مشکل یکی از راهحلها، سقوط ارزش دلار است. در بهار 2003 دلار 30درصد سقوط کرد و اقتصاد آمریکا وارد مرحله رونق شد.
پرسش مطرح آن است که آیا پدیده بهار سال 2003 در آمریکا دوباره تکرار میشود ؟ اگر ترامپ از کاهش ارزش دلار برای رقابتی کردن بیشتر اقتصاد ایالتهای غیرساحلی استفاده نکند، استفاده از مکانیسمهای دیگر زمانبر و دیربازده خواهد بود و صندوقهای رای، شکیبایی لازم را نخواهد داشت. واقعیت آن است که مشکل آمریکا یک چیز است، اقتصاد آمریکا باید رقابتیتر اداره شود و به همین دلیل بازندگان رقابتی نبودن اقتصاد آمریکا، ترامپ را انتخاب کردند.
آیا ترامپ توان رقابتیتر کردن اقتصاد آمریکا را دارد؟ ترامپ سرمایه خود را در خارج از آمریکا به کشورهایی برده که پول ملی آن کشورها خلاف این قاعده ضعیف بوده و دستمزد، تأمین اجتماعی و مالیات حداقلی دارند. در واقع ترامپی که ثروت خود را از آمریکا خارج کرده تا از این مزایا استفاده کند، باید آمریکایی بسازد که خود آن را خراب کرده است.