خاطرات یک طلبه از فرهنگ مهاجر افغان
برایم‌عجیب بود فردی که اهل افغانستان است و شاید در نگاه برخی، جوری خاص باید باشند، اینجور برایش مهم بود تا مالیاتش را آن هم به کشور غربی نامسلمان زود پرداخت کند.
- چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 12:48
گروه فرهنگ و مقاومت: یکی از طلبه های کشورمان از خاطره ی خود در همجواری با مهاجری افغان به نام تقی و فرهنگ و سبک زندگی او نوشت: برایم‌عجیب بود فردی که اهل افغانستان است و شاید در نگاه برخی، جوری خاص
باید باشند، اینجور برایش مهم بود تا مالیاتش را آن هم به کشور غربی
نامسلمان زود پرداخت کند.
به گزارش بولتن نیوز،متن این خاطره به شرح زیر می باشد:
مهمان مؤمنی بودم به نام تقی. او اهل افغانستان بود و دلش پر از نور ایمان.
او مدتی هم قم کارگری کرده بود. روزی به او گفتم مرا صبح به جایی برسان با ماشینت.
گفت: اشکالی ندارد ولی من فردا باید مالیات هم بپردازم.
گفتم: اشکالی ندارد ولی آیا امکان دارد اول من را برسانی بعد بروی برای پرداخت مالیات؟
گفت: نه!
گفتم: مگه روزهای آخر پرداخت است؟
گفت: نه. اتفاقاً خیلی هم وقت دارد ولی من می‌خواهم زودتر پرداخت کنم
برایم‌عجیب بود فردی که اهل افغانستان است و شاید در نگاه برخی، جوری خاص باید باشند، اینجور برایش مهم بود تا مالیاتش را آن هم به کشور غربی نامسلمان زود پرداخت کند.
راستی بگم این تصور غلط باید اصلاح بشود نسبت به برداران افغانی و شاید این‌خاطره به آن کمک کند
خلاصه پرسیدم چی شده است که شما این همه متعهد به این کشورید؟ این همه دلتان به این کشور که وطن مادری تان هم نیست، می‌تپد؟
پاسخ‌های او، فقط یک پاسخ نبود بلکه می‌تواند برای خیلی از دولتمران نقشه راه باشد.
گفت فلانی من وقتی به این مملکت رسیدم برادرم رفت کانادا و من آمدم اینجا
چند سال بعد برادرم از آنجا رفت مکه. خانم من هم اصرار کرد چرا ما نرویم؟؟
به هر حال، ما هم رفتیم..
وقتی برگشتیم چند قسط از وام را نتوانستیم بدهیم.
روزی زنگ زدند بابت تأخیر.
دلیل تأخیر را پرسیدند و من هم علتش را گفتم که سفر حج رفته بودم و پولم را آنجا خرج کردم.
بعد چند مدت از بانک به من زنگ زدند و گفتند: فلانی طبق تحقیق ما هر مسلمانی باید یکبار حج انجام دهد. و این کار شما بر اساس باوری است که دارید.
ما به مقدار هزینه حجتان از وام شما کسر می‌کنیم.
گفت: فلانی این‌مملکت به باور و هنجارهای من اینگونه حرمت گذاشت... که من در مملکت خود ندیده‌ام. چرا من به این وطن، دل ندهم و چرا مالیات را زود پرداخت نکنم؟؟راستی چه نتیجه‌ای از این خاطره می‌گیریم
کامنت های شما در کانال نشر می‌شود
برخی من را متهم و برخی توصیه می‌کنند که فلانی برخی خاطراتت تبلیغ غرب است.
جوابم این بوده و خواهد بود، حرف_حق و حرف باطل، غربی شرقی ندارد.
من پیرو محمدی هستم که ۱۴۰۰ سال پیش فرمود، دانش ناب و سیره سره را حتی از کافر بجوی!
به گزارش بولتن نیوز،متن این خاطره به شرح زیر می باشد:
مهمان مؤمنی بودم به نام تقی. او اهل افغانستان بود و دلش پر از نور ایمان.
او مدتی هم قم کارگری کرده بود. روزی به او گفتم مرا صبح به جایی برسان با ماشینت.
گفت: اشکالی ندارد ولی من فردا باید مالیات هم بپردازم.
گفتم: اشکالی ندارد ولی آیا امکان دارد اول من را برسانی بعد بروی برای پرداخت مالیات؟
گفت: نه!
گفتم: مگه روزهای آخر پرداخت است؟
گفت: نه. اتفاقاً خیلی هم وقت دارد ولی من می‌خواهم زودتر پرداخت کنم
برایم‌عجیب بود فردی که اهل افغانستان است و شاید در نگاه برخی، جوری خاص باید باشند، اینجور برایش مهم بود تا مالیاتش را آن هم به کشور غربی نامسلمان زود پرداخت کند.
راستی بگم این تصور غلط باید اصلاح بشود نسبت به برداران افغانی و شاید این‌خاطره به آن کمک کند
خلاصه پرسیدم چی شده است که شما این همه متعهد به این کشورید؟ این همه دلتان به این کشور که وطن مادری تان هم نیست، می‌تپد؟
پاسخ‌های او، فقط یک پاسخ نبود بلکه می‌تواند برای خیلی از دولتمران نقشه راه باشد.
گفت فلانی من وقتی به این مملکت رسیدم برادرم رفت کانادا و من آمدم اینجا
چند سال بعد برادرم از آنجا رفت مکه. خانم من هم اصرار کرد چرا ما نرویم؟؟
به هر حال، ما هم رفتیم..
وقتی برگشتیم چند قسط از وام را نتوانستیم بدهیم.
روزی زنگ زدند بابت تأخیر.
دلیل تأخیر را پرسیدند و من هم علتش را گفتم که سفر حج رفته بودم و پولم را آنجا خرج کردم.
بعد چند مدت از بانک به من زنگ زدند و گفتند: فلانی طبق تحقیق ما هر مسلمانی باید یکبار حج انجام دهد. و این کار شما بر اساس باوری است که دارید.
ما به مقدار هزینه حجتان از وام شما کسر می‌کنیم.
گفت: فلانی این‌مملکت به باور و هنجارهای من اینگونه حرمت گذاشت... که من در مملکت خود ندیده‌ام. چرا من به این وطن، دل ندهم و چرا مالیات را زود پرداخت نکنم؟؟راستی چه نتیجه‌ای از این خاطره می‌گیریم
کامنت های شما در کانال نشر می‌شود
برخی من را متهم و برخی توصیه می‌کنند که فلانی برخی خاطراتت تبلیغ غرب است.
جوابم این بوده و خواهد بود، حرف_حق و حرف باطل، غربی شرقی ندارد.
من پیرو محمدی هستم که ۱۴۰۰ سال پیش فرمود، دانش ناب و سیره سره را حتی از کافر بجوی!