به گزارش نمایه بانک ، به نقل از تسنیم ، در سال 1929 میلادی نظام اقتصادی لیبرال با بحران مواجه شد. در شرایطی که این بحران برای کشورهای لیبرالی بود این بحران را «رکود بزرگ » نامگذاری کردند و آن را بزرگترین بحران قرن بیستم نامیدند. تشکیل «نهادهای بین المللی» به عنوان راهکار عملیاتی برای فرار از چنین شرایطی پیشنهاد شد.
در این رابطه با دکتر ابراهیم رزاقی استاد دانشگاه تهران گفت وگو کردیم. وی هدف تشکیل سازمانهای بینالمللی را تحکیم سیطرهی کشورهای صنعتی بر بازارهای جهانی میداند.
تسنیم: نظریهی تشکیل سازمانهای بین المللی از چه سالی در ادبیات اقتصاددانان لیبرالی مطرح شد و آیا ارتباطی با بحران 1929 دارد؟
نهادهای بین المللی بعد از جنگ جهانی دوم به وجود آمد در حالی که پیشنهاد کینز برای بعد از جنگ جهانی اول و قبل از جنگ جهانی دوم بود. در بین سالهای 1932- 1929 میلادی در آمریکا یک بحرانی بزرگ به وجود آمد. اصل شکلگیری این بحران به جهت پر شدن کارخانهها از تولید، بیکاری کارگران، نبود خریدار برای تولیدات و فقر شدید نیروی کار بود. این شرایط به لحاظ تئوری و نظریه «آدام اسمیت» که اساس نظام لیبرالی بر پایه آن نهادینه شده است،مشکل نیست؛ چراکه عدهای که گرسنه هستند میمیرند و نیروی کار اضافی حذف میشود و به این شکل بحران آرام- آرام حل میشود. این مشکل که حل شد آرام – آرام به سمت رونق حرکت میکنیم. جان دادن کارگرها مهم نیست و خاصیت نظام سرمایهداری این است که هر ده سال یکبار دوره رکورد و رونق دارد. چند سال رکود است و پس از مدتی به سمت رونق میرود.
اما با شروع این بحران در این برهه از تاریخ شرایط متفاوت است. جنگ جهانی تمام شده است اما هنوز رقابت بین نظام سرمایهداری و شوروی پابرجاست. رونق تولید در شوروی بالا رفته است و همه کارگرهای دنیا من جمله کارگران خود آمریکا علاقهمند به شرایط شوروی هستند و این میتواند یک خطر جدی برای نظام لیبرالی باشد. بنابراین ادامهی ادارهی نظام بر اساس نظریه «آدام اسمیت» احتمال واژگونی نظام سرمایه داری را قوت میداد و ممکن بود سرمایهداری برای همیشه متلاشی شود چون در چنین شرایطی فضای ایدئولوژی نیز به سمت نظام سوسیالیستی بود و کارگرهای کشورهای لیبرالی نیز از لحاظ تئوری علاقهمند به نظام لیبرالی بودند. به همین جهت در روش سابق خود که بر اساس نظام اقتصادی «آدام اسمیت» بود، تجدید نظر میکنند و نظام اقتصادی «کینز» را اجرا میکنند. مسأله را مطالعه میکنند و میگویند باید دولت در اقتصاد دخالت کند.
نظریه آدام اسمیت خواستار عدم مداخله دولت در برنامههای اقتصادی است و نظریه کینز دخالت دولت در اقتصاد را میپذیرد. با این وجود همیشه دولتهای غربی به نفع تولید داخلی خود در اقتصاد دخالت کردند و این دخالت آنها به دو صورت شکل گرفته است . از لحاظ سیاسی به سرکوب کشورهایی پرداختهاند که میخواستند مستقل باشند و چون اگر مستقل شوند مواد خام را خود مصرف میکنند.
نسخه کینز برای نجات سرمایهداری این بود که با توجه به اینکه با بحران کالاهای به فروش نرسیده مواجه هستیم باید این مسأله را به گونهای حل کنیم که طبقات کارگر هر چه زودتر از این فقر و بیکاری نجات پیدا کند و گرنه احتمال متلاشی شدن نظام سرمایهداری وجود دارد و راهکارش برای حل این مسأله این است که باید دولت کسری بودجه به وجود بیاورد و کارهای عمرانی در جامعه انجام دهد، به جامعه پول تزریق کند و وام بدهد و به این صورت انبارها خالی شود و به اینگونه تولید رونق میگیرد و کارگر استخدام میشود و به این صورت آمریکا از آن وضعیت بحرانی نجات پیدا میکند.
تسنیم: سیر تحول آمریکا برای تبدیل شدن به یک کشور صنعتی چگونه بود؟
بعد از جنگ جهانی دوم سیر تحول کشور آمریکا به سوی صنعتی شدن آغاز شد. با توجه به دور بودن این کشور از اتفاقات ویرانگر جنگ جهانی دوم و نتیجه نهایی جنگ که به نفع کشور آمریکا و متحدانش خاتمه پیدا کرد. بعد از این پیروزی، پیشنهاد ایجاد یک سری از نهادهای بین المللی را مطرح میکند و با وجود اینکه کشور چندان توسعه یافتهای تا آن زمان شناخته شده نبود؛ تبدیل به کشور صنعتی بلا منازع میشود. از این زمان به بعد فلسفه وجودی سازمانهای بین المللی تسخیر بازارهای سایر کشورها میشود. آمریکا با توجه به این شرایط نسبت به سایر کشورها تفوقی به دست آورد. مرحلهی بعد با توجه به اینکه آمریکا به مرحلهی اشباع سرمایه میرسد، سرمایهها و تکنولوژی آمریکایی به سوی کشورهایی اروپایی روانه میشوند و آنجا به تولید میپردازند چون در آنجا هم منابع وجود دارد و هم نیروی کار ارزانتر است.
آمریکا به تدریج به مرحلهی تولید انبوه میرسد و لاجرم محتاج به مصرف انبوه پیدا میکند و مصرف انبوه نیز اینگونه به وجود میآید که این ایدئولوژی برای مردم سراسر دنیا به شکل واحد نهادینه شود و فرهنگ واحدی حول محور «مصرف زیاد» شکل بگیرد و باید در مقابل این ایدئولوژی هر مانعی که وجو دارد از بین برود که از مهمترین این موانع دین، فرهنگ، اخلاق و منافع ملی کشورهای مختلف است.
** سازمانهای بین المللی تکمیل کننده چرخهی استعماری بودند؛ چراکه حتی در دوره قاجار نیز کشورها از لحاظ اقتصادی وابسته به سایر کشورها نبودند و هر کشوری همان موادی را مصرف میکرد که تولید میکرد
تسنیم: چگونه سازمانهای بین المللی میتوانستند برای کشورهای صنعتی مفید باشند؟
سازمانهای بین المللی تکمیل کننده چرخهی استعماری بودند؛ چراکه حتی در دوره قاجار نیز کشورها از لحاظ اقتصادی وابسته به سایر کشورها نبودند و هر کشوری همان مواردی را مصرف میکرد که تولید میکرد و زیاد نگاه بیروننگر نداشته اند.
به عنوان مثال انگلستان زمانی که به کشور هندوستان مسلط میشود چیزی برای صادرات ندارد. ولی کشور هندوستان از صنایع نساجی قوی برخوردار است. انگلستان این محصولات را تقویت میکند و به جهان جهت سود آوری خود صادر میکند. اما زمانی که در انگلستان انقلاب صنعتی میشود و به تدریج تولید انگلستان فزونی میگیرد. اولین کاری که فرمانداری انگلیس کرد اجازه ورود پارچههای ارزان قیمت هندی را به داخل خاک انگلستان نداد. تولیدات خودشان باید مطرح شود و با گذاشتن انواع مقررات و وصول انواع مالیتها و عوارض تلاش میکنند که تولیدات هندی وارد خاک انگلستان نشود؛ چراکه در ابتدا از لحاظ کیفی و قیمتی کالاهای هندی بهتر از نمونه انگلیسی خود بود اما بعدا با رونق و توسعهی صنعتی و همچنین الگو برداری از سایر کشورها همچون خود هندوستان و ایران مثلا مخمل ایران را مورد تعقیب قرار میدهند. وقتی تولید آنها زیاد میشود، آنها به مواد اولیه احساس نیاز میکنند و باید آن را از مکانهایی که دارند تهیه کند. اولین مکانی که به ذهن آن میرسد کشور هند است. وقتی شرایط به این سمت میرود فرمانداری انگلستان در هندوستان شرایطی ایجاد میکند که تمام پیشهوران در هندوستان ورشکست شوند. آن هنگام مواد اولیهای که این پیشهوران از آن در فرایند تولید استفاده میکردند به انگلستان میرود و در کارخانجات ماشینی از آن با قیمت ارزان استفاده میکند. وقتی چنین سیاستی دنبال میشود تمامی صنایع دستی هند ورشکست میشوند.
چرا بعد از به وجود آمدن سازمانهای بین المللی هیچ کشوری دیگر صنعتی نشد؟ سیاست سازمانهای بینالمللی این بود که بعد از جنگ جهانی دوم دیگر کشوری صنعتی نشود.
تسنیم: مهمترین ابزاری که کشورهای صنعتی در قالب سازمانهای بینالمللی با استفاده از آن توانستند سیاست استعماری خود را پیاده کنند چه بود؟
مهترین ابزار کشورهای صنعتی برای دیکتهی فرهنگ استعماری خود، مطرح کردن بحث مزیت نسبی و تقسیم بندی کشورها که آنها صنعتی باشند و ما مصرف کننده باشیم. علت اصلی تقسیمبندی کشورهای جهان به کشورهای خام فروش و کشورهای صنعتی در همین نکته است که کشورهای صنعتی میخواهند که مواد خام کشورهای دیگر را بخرند. به گونهای که حتی کشور آمریکا که خود دارای منابع عظیم منابع طبیعی است، پنجاه درصد از موارد مصرفیاش را از خارج کشور وارد میکند و مواد خام را از کشورهای دیگر وارد میکنند و مایل هستند که کشورهای دیگر این مواد را تبدیل نکنند.
حتی ایران در دورهای که انگلیسیها مسلط بودند؛ یعنی از کودتای حکومت محمدرضا شاه تا قبل از دوران حکومت مصدق؛ صادرات نفتی ایران به صورت فراوردههای نفتی بوده است و آبادان برای کل دنیا فراوردههای نفتی صادر میکرده است. اما بعد از ملی شدن صنعت نفت، پالایشگاه در کشورهای صنعتی راهاندازی میشود و دیگر فراوردههای نفتی از ایران وارد نمیکنند و نفت خام میخرند و صنعت نفت ایران تبدیل به تولیدکننده نفت خام میشود. اکنون نیز حتی برای مصرف داخلی خود بنزین و گازوئیل وارد میکنیم.
چرا بعد از به وجود آمدن سازمانهای بین المللی هیچ کشوری دیگر صنعتی نشد و به استثناء کشور کره جنوبی که در این کشور نیز هنوز سرمایههای آمریکایی وجود دارد. حتی ژاپن که خود مستقل بوده است سرمایه آمریکایی را به وفور در این کشورمشاهده میکنید و پادگان آمریکایی در آنجا وجود دارد؛ یعنی استقلال نظامی و سیاسی ندارد و جزئی از کشور آمریکا محسوب میشود.
همه کشورهای صنعتی متفق القول هستند که هیچ کشوری به استثناء کشورهای صنعتی فعلی (آمریکا، آلمان، ژاپن، فرانسه، ایتالیا و تا حدودی انگلستان و کانادا) صنعتی نشود و به شکلهای مختلف آن را دنبال می کنند. ابتدا دخالتهای نظامی، کودتا و در عصر حاضر از سیاستهای انقلاب رنگین استفاده میکنند. چندین کشور جدا شده از شوروی را به همین شکل از هم جدا کردند. هدفشان، به وجود آوردن حکومتهایی است که دست نشانده آمریکا و متحدانش باشند و این بهترین شکل اداره حکومتها جهت خام فروش باقی ماندن این حکومتها است.
آمریکاییها مستقیم نمیآیند چون اگر مستقیم ورود کنند هزینههای فراوانی برای آنها خواهد داشت، زیرا تجربهی جنگهای ویتنام، لائوس و کامبوج را دارند.
تسنیم: راهکار مبارزه با این توطئه نهادهای بینالمللی چیست؟
تقویت و پیوستن برابر این کشورها که اکنون سازمان بریکس که در آن کشورهایی همچون (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) عضو هستند؛ به عنوان قدرتهای نوظهور اقتصاد جهان به دنبال چنین هدفی است. ایران نیز در آن به عنوان عضو ناظر حضور دارد و هنوز عضو رسمی آن نشده است. و الا پیوستن به سازمانها و معاهداتی که آنها تعریف میکنند هیچ فایدهای ندارد. اکنون که میخواهیم به سازمان پولشویی بپیوندیم. آیا هدف واقعی تشکیل آن مبارزه با پولشویی است یا مبارزه با گروههای مقاومتی که در مقابل اهداف استعماری آنها مقاومت میکنند.
اگر این اشتیاقی که مسئولان برای پیوستن به سازمانها و اجرای معاهداتی که توسط آمریکاییها و متحدانش تعریف شده است را در اجرای قانون اساسی میداشتند آنگاه کشور اینقدر با معضل بیکاری و فقر مواجه نبود. یکی از مسئولان اخیرا" گفته است که ایجاد اشتغال به ما مربوط نیست در حالی که در اصل 43 قانون اساسی آمده است که وظیفهی دولتها است که مسکن، خوراک، پوشاک، اشتغال، درمان و آموزش را برای آحاد جامعه ایجاد کند و در اصل 44 قانون اساسی آمده است که بخشی از نظام اقتصادی ایران دولتی است و دولت باید صنایع را به وجود بیاورد تا شرایط اشتغال فراهم شود. اجرای برجام و بازی کردن در زمین آمریکا کدام یک از مشکلات از مسائل نظام را حل کرد که اکنون به فکر دادن امتیازات بیشتر به آمریکا هستیم. قصد پیوستن به سازمان مبارزه با پولشویی داریم؛ پولشویی یعنی چه؟ هر تعریفی که آنها بکنند ما باید بپذیریم. بدترین قردادهای نفتی از ابتدای انقلاب تا کنون را بستیم.
در حالی که اگر براساس قانون اساسی عمل میکردیم اینقدر دچار مشکلات بیکاری و فقرنمیشدیم و حتی خود دولت آمریکا نیز در مقام عمل به 45 میلیون گرسنه این کشور کارت غذا میدهد.