کارگرانی که در وعده 100 روزه و رکود اقتصادی غرق شدند

دولت محترم شاید یادتان رفته باشد اما شما وعده 100 روزه حل مشکلات را داده بودید اما بعد از گذشت بیش از 1000 روز هنوز هم مشکلی از مشکلات کم رنگ نشده بلکه در کل کشور رکود سایه گسترده است و کارگران بیکارتر و کم درآمد تر شده اند .
  • یکشنبه 2 آبان 1395 ساعت 13:24

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از"کارگران کرمان"در کشور ایران روزها با مناسبات مختلف در گذرند اما در این مناسبات و روزها گویی تولید و کارگران آن ، گم شده اند .

یک روز به اسم تولید و صنایع کوچک است اما تنها در حرف، همایش،آمار و ارقام گم می شود روز دیگر روز صنایع و معادن  اما بازهم قافله به همین شکل طی می شود .

یک روز روز کارگر است و ریاست  محترم جمهوری با ماشین میلیاردی خارجی اش در بین کارگران قدم میزند و ابراز تفاخر می کند و آنان را از تولید دلزده می کند .

روز دیگر معاون وزیری  و روز دیگر وزیر کشور به  استان می آید اما بازهم گره ای از مشکلات تولید کارگرانش باز نمی شود معاون وزیر به معادن استان کرمان سرک می کشد و سعی می کند خود را یار و یاور کارگران معادن ذغال سنگ نشان دهد و البته رسانه ها هم وی را در این تبلیغات پیش از انتخاباتی یاری می رسانند .

روز دیگر رئیس قوه مجریه پشت تریبون می رود و در روز صادرات از پیروزی برجام و خرید هواپیماهای مسافر بری غول پیکر به بهانه صادرات فریاد برمی آورد که نمی گذارند ما هواپیما بخریم تا راه صادرات باز شود.

ما هم نمی دانیم چرا دولت یازدهم سعی می کند تمام قصورات وکاهلی های خود را در دولتهای قبل دفن کند  اما این را می دانیم که اگر دولت  یازدهم برای پابرهنه ها و کارگران و محرومان نانی نداشت اما برای دولتی های محترم حسابی نان داشت .

یک روز دست مدیرانی رو می شود که فیش هایشان اندازه زندگی یک سال ، صدها خانوار ایرانی  است روز دیگر وزرا یکی پس از دیگری استعفا می دهند  ، و امروز هم که اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان سرک می کشد و به هم دهن کجی می کند . .

دولت یازدهم مداوم بر طبل خالی بودن خزانه می کوبد لذا این سئوال برای ما مطرح شده است  مگر خزانه خالی جایی برای اختلاس ، هزینه های سفرهای مذاکراتی سیاست مداران ، فیش های نجومی مدیران ، و خرید هواپیماهای مسافر بری که تنها برای رفاه مردم اقلیتی است ،  باقی می گذارد ؟؟؟

بگذارید داستان زندگی کارگران شهرمان را برایتان نقل کنم شاید شما هم آفتاب تابان برجام بر بدنهایتان بتابد و یخ بدنتان به دولت باز شود ، نماز صبح را که می خوانیم  صدای خش خش جاروی یک رفتگر به گوش می رسد اگر با او هم کلام شوی می شنوی که  محل زندگی اش پایین شهر است حقوقش سه ماه یکبار پرداخت می شود و در مخارج زندگی فرزندانش مانده است .

بعداز صبحانه نیز از خانه که خارج می شوی بازهم کارگران را به وفور می بینی ،میوه فروشان پهن کردن بساط میوه های خود را به کارگران سپرده اند ، باغبانان در میان بلوارها علف های هرز گل ها را از میان خارهای گل جدا می کنند کارگرانی دیگر آنان را بار کامیون های شهرداری می کنند ، اینان هم وضعیت نابسامانی دارند زیرا استخدام نیستند .

درگوشه خیابان کارگرانی را که کار فصلی انجام می دهند به ردیف در سرما نشسته اند تا شاید کسی به کارگری نیاز پیدا کند اما اینان هم بعضی هایشان نزدیک به دو تا سه هفته است که جایی به کار گرفته نشده اند .

تراشکاران ، کابنت سازان ، و تمام کسانی که به شکلی کار فنی  انجام می دهند ، در جنب و جوش برای آغاز روزی هستند که در این رکود هزینه مواد اولیه خریداری شده شان را حداقل درآورند، عصر هنگام که از کنار همان مغازه ها عبور می کنیم نه تنها مغازه ها خالی از مشتری هستند بلکه همه کسانی که صبح را با تمام انرژی آغاز کرده بودند اکنون تنها به گوشه ای خزیده و از مشکلات می گویند .

با یکی از آنان هم  کلام شدم و پرسیدم ، اوضاع بازار چطور است ؛ یکی از آنها که قفل و یراق می فروخت  ، گفت : باید خانه ای ساخته شود که نیاز به درب و پنجره داشته باشد و یا یک کابینت و کمد ساخته شود که نیاز به قفل و یراق داشته باشد لذا مردم پولی در بساط ندارند که صرف این کارها کنند زیرا  بازار مسکن به کل خوابیده است .

دیگری که تراشکار بود ، گفت : قبلا معدن و معدن کاری به صورت فرار بود ،  لذا قطعات خراب شده نیازمند به تراشکاری داشتند اما اکنون باید منتظر بمانیم که یک ماشین خراب شود بیافتد تعمیر گاه تا ما یک قطعه بسازیم .

دیگری که مغازه مبلمان داشت با خنده گفت :برجام باعث شد تا راه صادرات باز شود ولی هواپیماها را هنو نخریدند که ما با آن مبلمان خود را به افغانستان و پاکستان بفرستیم از خنده اش معلوم بود که چه دل پری از اوضاع فعلی  اقتصاد دارد .

یکی از مغازه داران که کمی مسن  و از کارگر ان بازنشسته بود ، گفت : مردم اگر پولی داشته باشند فقط نان ، سبزی و صیفی جات می خرند تا از گرسنگی دچار بیماری نشود اخر با این حقوق 850 هزار تومانی برای کارگران  و بازنشستگان  مگر می شود در ماه گوشت و ماهی خورد ؟؟؟؟

با این اوضاع معلوم بود که رکود به خورده فروشان جامعه هم سرابت کرده است زیرا قبلا این رکود قابل احساس را در سطح وسیعتر در تعطیلی کارخانه جات ، معادن و صنایع کوچک استان کرمان دیده بودیم .

معادن ذغالسنگ آنقدر مشکلات دارد که کوچکترین آن تولید 10 درصدی و حقوق معوق کارگرانش است زیرا 8 معدن آن از سال 92 نا کنون به تعطیلی کشیده شده است .

کارخانه جات بزرگ کرمان یکی پس از دیگری راکد شده اند و مابقی با 15 تا 20 درصد به کار خود ادامه می دهند و هر روز یک خبر از تعطیلی در یک واحد صنعتی و تولیدی را از جای جای ایران می شنویم.

می خواهیم از ریاست محترم جمهوری این سئوال را بپرسیم ؟ چرا شما بر تبل صادرات به کشور های اروپایی می کوبید؟؟؟ وقتی که تولید کشور  بر لبه تیغ راه می رود و  تنها خود را سرپا نگه داشته است و حتی توان تامین بازار داخلی را ندارد و این تولید دست و پا شکسته را کشور های حاشیه خلیج فارس هم پس میزنند چه برسد به اروپا؟؟؟

شما دولتمردان  محترم اگر دلتان برای تولید و صادرات می سوزد برنامه ای را طراحی و مدون کنید تا تولید در ایران به 100 درصد ظرفیت برسد ،  بازار داخلی  اقناع شود وبعد هم بازار  کشو رهای خلیج فارس را بدست بگیرد ، انوقت هواپیمای مسافر بری هم برای صادرات  خواهیم خرید .

درست در زمانی که تنها 5 درصد مردم از هواپیما استفاده می کنند دولت هواپیما می خرد ، طرح افزایش مناطق آزاد را با بُعد گردشگری به مجلس می فرستد ، قرارگاه خاتم  و سپاه را که در جرگه تلاش اقتصادی و احیاءاقتصاد مقاومتی هستند را با برنامه های خود تحریمی بانک های داخلی سر می دواند، لذا اکنون  چطور می توان گفت مذاکرات ، موفقیت آمیز بوده و خزانه دولت از ابتدای روی کار آمدن خالی بوده است .

دولت محترم شاید یادتان رفته باشد اما  شما وعده 100 روزه حل مشکلات را داده بودید اما بعد از گذشت بیش از  1000 روز هنوز هم مشکلی از مشکلات کم رنگ نشده بلکه در کل کشور رکود سایه گسترده است وکارگران بیکارتر و کم درآمد تر شده اند  .

انتهای پیام /


ثبت نظر

ارسال