تأثیر انقلاب بحرین بر ژئوپلیتیک شیعه

تلاش برای دستیابی به حقوق سیاسی و اجتماعی مناسب و تغییر نظام استبدادی سلطنتی حاکم بر بحرین، باعث شکل‏گیری انقلابی مردمی، به‌ویژه در میان شیعیان این کشور در برابر خاندان حاکم آل‌خلیفه شده است.
  • چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت 4:30

 

2. تأثیر انقلاب بحرین بر ژئوپلیتیک شیعه

آنچه امروزه از عنوان کشور بحرین به ذهن متبادر می‌شود، همانا جزیرة نسبتاً وسیعی است که در زاویة جنوب غربی قارة آسیا در منطقة خاورمیانه در ناحیة خلیج فارس قرار گرفته است. مجمع‌الجزایر بحرین متشکل از 35 جزیرة بزرگ و کوچک با وسعتی معادل 695 کیلومتر مربع است. بزرگ‌ترین جزیرة این کشور ـ که پایتخت آن نیز می‌باشد ـ منامه نام دارد. این کشور با هیچ کشور دیگری مرز خاکی ندارد. از جنوب و غرب با عربستان سعودی، از شرق و جنوب شرقی با قطر و از شمال با ایران همسایه است. (محمدی، 1390، ص1)

در تحلیل وضعیت ژئوپولیتیکی بحرین باید گفت که موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن این کشور در قلب منطقة خلیج فارس، به آن جایگاه استراتژیک ویژه‌ای بخشیده است. اگرچه بحرین از نظر جمعیت و وسعت، کوچک‌ترین کشور حاشیة خلیج فارس است، ولی نزدیکی آن با سواحل ایران و اکتشافات چاه‌های نفت، و وجود چشمه‌های آب شیرین، از دیرباز بر اهمیت موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی آن افزوده است. (دفتر مطالعات سیاسی، 1388، ص22)

امروزه بحرین یکی از مراکز مهم تشیع در دنیا به‌شمار می‏آید و پس از ایران و عراق، می‏توان آن را به لحاظ سابقة تاریخی سومین مرکز تشیع معرفی کرد. ارتباط و علاقة ساکنان این جزیره به مذهب تشیع، به اندازه‌ای محکم است که نزد اهالی شبه‌جزیره و ساحل‌نشینان خلیج فارس، کلمة «بحرانی» مترادف با کلمة شیعی به‌کار می‏رود و اقلیت اهل‌سنت در این جزیره «اهل البحرین» خوانده می‌شوند، نه بحرانی. جمعیت اهل تسنن این سرزمین، بیشتر مالکی و بعضاً حنبلی‏اند و اکثراً در شهرهای بزرگ بحرین زندگی می‏کنند. بخش قابل ملاحظه‏ای از اهل تسنن بحرین را عرب‌ها یا اعرابی که زمانی در سواحل جنوبی ایران می‏زیسته‏اند، تشکیل می‏دهند.

در گذشته، بحرین همچون احسا، از مراکز سنتی شیعه به‌شمار می‏آمد؛ اما با تغییراتی که به دلایل متعدد تاریخی و جغرافیایی پیش آمد، این مرکزیت از دست رفته است. با وجود اکثریت عددی شیعیان در این کشور، حکومت در دست خاندان سنی آل‌خلیفه می‏باشد. سیستم اداره و نوع حکومت بحرین، استبدادی مطلقه و فردی است و حکومت بحرین از قرن هجدهم به این سو، در اختیار خاندان آل‌خلیفه بوده است و از آن زمان تا کنون، اعقاب این خاندان این سرزمین را به طور موروثی در قبضة خود دارند. اخیراً نیز عنوان امیرنشینی را به پادشاهی تغییر داده‌اند و حاکم بحرین نیز خود را پادشاه خوانده است. (محمدی، 1390، ص3)

شیعیان در بحرین هفتاد درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند و بیشتر از طبقه کارگرند. سنی‌ها غالباً جمعیت شهری را تشکیل می‌دهند و قدرت حکومتی را در دست دارند. این در حالی است که شیعیان به لحاظ اقتصادی، فقیر، و از نظر سیاسی، به حاشیه رانده شده‌اند. از ‌572 ‌مقام ‌دولتی، ‌تنها ‌101 ‌مقام ‌به ‌شیعیان ‌تعلق ‌دارد ‌(18 درصد)؛ ‌از ‌47 ‌وزیر حکومتی، ‌تنها ‌10 ‌وزیر شیعه‌اند ‌(21 درصد)؛ ‌از ‌68 ‌معاون ‌وزیر، ‌تنها ‌7 ‌نفر شیعه‌اند ‌(11 درصد)؛ ‌از ‌47 ‌دستیار ‌وزیران، ‌10 ‌نفر شیعه‌اند ‌(21 درصد).

در این میان، ترکیب ‌دیوان ‌پادشاهی، ‌گارد ‌ملی، ‌سرویس ‌امنیت ‌ملی ‌و ‌سرویس ‌اطلاعات‌CIO ‌نیز تنها بر اساس ‌اصل «فقط ‌سنی» ‌تشکیل ‌یافته است. ‌شیعیان تنها سه درصد ‌وزارت ‌کشور ‌و ‌ارتش ‌بحرین ‌را ‌تشکیل ‌می‌‌دهند (پانکراتن کو، 1390، ص1) در نظام حکومتی فعلی بحرین، شیعیان هرگز نمی‏توانند عهده‏دار مناصب عالی حکومتی شوند.

بحرین، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی ایران، کانون رستاخیز شیعی در کشورهای خلیج فارس بوده است. این امر به طور مستقیم از وضعیت جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی این جزیره ناشی می‏شود. در مقایسه با هیئت حاکمه و جمعیت اهل سنتی که بر این کشور مسلط‌اند، شیعیان از اکثریت جمعیتی برخوردارند. هم خانوادة حاکم شیخ‌عیسی آل‌خلیفه و هم بیشتر نخبگان سیاسی، به آیین سنی تعلق دارند. بیگانگی جامعة شیعه (با حکومت) بیشتر به علت تبار ایرانی برخی از اعضای این جامعه تقویت می‏شود؛ زیرا در میان شیعیان بحرین همیشه احساساتی به طرف‌داری از ایران وجود داشته است و بیشتر آنها پیوندهای مذهبی و فرهنگی با جامعة ایران دارند.

افزون بر این، سابقة حاکمیت طولانی و تاریخی ایران بر جزیره، بر شکاف میان سنی و شیعه افزوده است. با چنین سابقه‏ای، نهضت اسلام‌گرایی شیعی، به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به‌مثابه جنبشی نیرومند در صحنة بحرین ظاهر شد (محمدی، 1390، ص6) در هر حال، مردم بحرین، به‌ویژه شیعیان این سرزمین، در طول چند قرن گذشته هیچ‌گاه طعم عدالت و آزادی از حاکمیت استبدادی را نچشیده‌اند. در طی چندین سال گذشته نیز صدها نفر از شیعیان بحرینی به‌وسیلة حکومت پادشاهی آل‌خلیفه دستگیر و زندانی شده‌اند و حقوق اولیه شهروندی آنها نادیده گرفته شده است.

البته گاهی ادعا می‏شود که شیعیان بحرین از شیعیان عربستان آزادترند؛ ولی در عمل، هر زمان که آنها با استفاده از راهکارهای صلح‏آمیز و دموکراتیک در جهت احقاق حقوق خود کوشیده‌اند، به‌شدت مورد هجمه و سرکوب قرار گرفته‏اند. آمریکایی‏ها، انگلیسی‏ها و خاندان سعودی نیز در تمام این سال‌ها، از این حکومت مستبد پادشاهی وابسته به غرب حمایت کرده و از آن بهره‏مند می‏شده‏اند. در عین حال، با وجود اقدامات مستمر خاندان آل‌خلیفه برای تغییر هویت و ترکیب جمعیتی بحرینی‏ها و استخدام و گروه‌های سنی مذهب مهاجر و حتی مسیحیان خارجی تابعیت دادن به آنها و سپردن پست‌های کلیدی به اقلیت اهل سنت و اعمال فشار و ایجاد محدودیت‏های فراوان برای شیعیان، هم‌اکنون نیز حدود هفتاد درصد از جمعیت حدوداً یک میلیونی این سرزمین را شیعیان اثناعشری تشکیل می‏دهند.

با اقدامات عامدانة حاکمان بحرین در جهت تغییر ترکیب جمعیتی این کشور از طریق اعطای تابعیت بحرینی به اتباع اردن، فلسطین، لبنان، عربستان و مصر، این کشور به نسبت وسعت و جمعیت خود، مهاجرپذیرترین کشور دنیا شمرده می‏شود. با این حال، لازم به ذکر است که بر اساس برخی تحلیل‏ها، بحرین پس از ایران و عراق و جمهوری آذربایجان، چهارمین مرکز شیعی در جهان اسلام است. (زواری، 1390، ص2)

انقلاب بحرین که در امتداد تحولات دیگر کشورهای خاورمیانه، از جمله تونس، مصر، اردن، یمن و لیبی قرار دارد، ادامة یک موج عظیم بیداری در کشورهای اسلامی است که به‌طور خاص موجب واکنش سریع و خشونت‌بار کشورهای همسایة عرب، به‌ویژه تلاش سعودی‏ها برای سرکوب این قیام شده است. شاید اگر به خواسته‏های انقلابیون بحرین توجه کنیم، علل و عوامل سرکوب این قیام مشخص شود. گروه‌های شیعی بحرین خواهان اصلاحات اساسی در تمامی زمینه‌های سیاسی و اجتماعی، به‌ویژه در زمینه‏های زیر هستند:

ـ ‌برکناری ‌حکومت سلطنتی ‌آل‌‌خلیفه و انحلال‌ کابینة ‌وزیران و تشکیل پارلمان منتخب مردم؛

ـ از میان برداشتن تبعیضات برضد شیعیان و برخورداری آنها از حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برابر و مساوی، و آزادی آنها در برپایی شعایر مذهبی و عبادی؛

ـ ‌آزادی ‌زندانیان ‌سیاسی ‌و ‌تشدید ‌مبارزه ‌با ‌فساد ‌مالی در تمام سطوح؛

ـ لغو ممنوعیت تشکیل احزاب و فعالیت‏های سیاسی مذهبی، و تضمین آزادی بیان و مطبوعات؛

ـ لغو تابعیت‏های سیاسی اعطاشده به خارجیان و توقف روند اعطای تابعیت بر مبنای اهداف مذهبی و سیاسی؛

ـ خروج نیروهای خارجی، به‌ویژه نیروهای سعودی از خاک بحرین.

سیر رویدادها در چند ماهة اخیر در بحرین نشان داده است که هر اندازه قیام مردم بیشتر سرکوب شود و فشارها بر آنها افزایش یابد، خواسته‏های انقلابیون این کشور نیز حالت تندتر و رادیکال‏تری به خود خواهد گرفت و حتی می‏توان پیش‏بینی کرد که خواستة بعدی مردم بحرین، خروج ناوگان آمریکا از این کشور باشد.

فرانسوا توال، در بررسی خود دربارة مفهوم ژئوپلیتیک شیعه معتقد است که منازعات و تحولات اخیر در دنیا، همانند انقلاب اسلامی در ایران یا رخدادهای لبنان، شیعه‏گری را به صورت یک عامل ژئوپلیتیک در خط مقدم صحنة بین‏المللی قرار داده است. وی در تحلیل کانون‏های نهضت شیعی، از دو مفهوم ژئوپلیتیک استفاده می‌کند:

1. ژئوپلیتیک داخلی، که عبارت است از گستره و شدت تأثیرگذاری هر جامعة شیعی بر مجموعه تحولات و سیاست‌های داخلی یک کشور؛

2. ژئوپلیتیک خارجی، که عبارت است از قدرت تأثیرگذاری جامعة شیعی بر تحولات و سیاست‏های منطقه‏ای و بین‏المللی. (توال، 1379، ص6)

وزن ژئوپلیتیکی شیعه در نقاط مختلف دنیا، زمانی افزایش می‏یابد که با مزیت‏های خاص ژئوپلیتیک، همچون منبع تأمین انرژی، منابع آب، و مراکز و مؤسسات تاریخی، دینی، گردشگری و مانند آن، یا تأثیرگذاری در سرنوشت یک مذهب اقلیت همچون مسئلة شیعیان عربستان، همراه باشد. بنابراین، نهضت شیعیان بحرین به دلیل مزیت‏های خاص خود، همچون تأثیرگذاری بر روند جنبش شیعیان عربستان و هم‌مرزی دریایی بحرین با ایران و قرار گرفتن ناوگان پنجم دریایی آمریکا در این کشور، از قلمرو ژئوپلیتیکی داخلی و خارجی قابل ملاحظه‌ای برخوردار است.

بحرین با جمعیت یک میلیون نفری خود، کوچک‏ترین کشور منطقة خلیج فارس است؛ اما اهمیت راهبردی آن بسیار بیشتر از مساحت و جمعیتش می‌باشد. غربی‏ها از این مسئله هراس دارند که با تشکیل نظامی مردم‌سالار در بحرین و قدرت یافتن شیعیان در این سرزمین، مواضع این کشور به سوی ایران مایل شود. این مسئله دربارة عراق نیز صدق کرد؛ چراکه در سال‏های اخیر نفوذ ایران در منطقة خاورمیانه، به‌ویژه در عراق و لبنان، پیوسته رو به افزایش بوده است.

قدرت‏های بزرگ همواره به جایگاه جغرافیایی این کشور کوچک اهمیت داده‏اند. در گذشته انگلستان، و در حال حاضر آمریکا ناوگان پنجم خود را برای نظارت و اعمال کنترل بر ایران، در بحرین مستقر ساخته است. بحرین متحد مهم آمریکاست. ارتش آمریکا در دورة جنگ عراق در سال 2003، با استفاده از پایگاه نظامی خود در بحرین، به عراق حمله کرد. با این حال، آمریکا به بهانة ثبات منطقه، مدت‏های طولانی به خواست مردم بحرین برای تحقق مردم‌سالاری بی‏اعتنا مانده و از این‌رو، اعتراضات اخیر در بحرین موجب شده است سیاست‏های خارجی و تبلیغاتی واشنگتن با مشکلاتی روبه‌رو شود.

بر همگان روشن است که یکی از اهداف راهبردی آمریکا از استقرار ناوگانش در بحرین، برخورداری و تضمین جریان نفت از خلیج فارس است. با آنکه بحرین منابع نفتی فراوان دارد، اما ذخایرش از این منابع زیاد نیست. از این‌رو، هدف آمریکا از ایجاد پایگاه‏های نظامی در این منطقه، تأمین امنیت نفتکش‏هایی است که 33 درصد از نفت مصرفی جهان را از تنگة هرمز می‏گذرانند.

جدول شمارة 2: نوع و شکل حکومت در کشورهای عربی

جدول شمارة 2: نوع و شکل حکومت در کشورهای عربی

شکل و نوع حکومت

کشورها
1 پادشاهی

عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت و بحرین

2

سکولار غیرپادشاهی

مصر، تونس، اردن، الجزایر، لیبی و یمن

در جدول شمارة 2، نوع و شکل حکومت در کشورهای عربی آمده است که به دو نوع پادشاهی و سکولار غیرپادشاهی تقسیم می‏شوند. نکتة جالب اینکه همة انقلاب‏های عربی که به مراحل جدی وارد شده‌اند، مانند انقلاب تونس، مصر، لیبی و یمن، در کشورهای دارای نظام غیرپادشاهی صورت گرفته‌اند و به دلایل مختلفی که از نظر جامعه‌شناختی قابل بررسی است، کشورهای پادشاهی هنوز به صورت جدی با این قضیه درگیر نشده‏اند. در حال حاضر، بحرین به‌مثابه کلید انقلاب‏های مردمی و اسلامی در کشورهای پادشاهی (عربستان سعودی، کویت، قطر، امارات عربی متحده و عمان) شمرده می‏شود.

از همین‌رو، بروز تحولات اخیر در بحرین، همة این کشورها را به واکنش واداشته است تا با تشکیل «کنسرت پادشاهی» (درست همانند تشکیل کنسرت نظام‌های سلطنتی اروپا برای مقابله با گسترش پیامدهای انقلاب کبیر فرانسه)، به هر اقدامی متوسل شوند تا از گشودن این قفل توسط شیعیان بحرینی و باز شدن پای دومینوی انقلاب‏ها به کشورشان جلوگیری کنند. به‌نظر می‏رسد، باید به این موارد، عنصر شیعه را نیز افزود که هراس از آن و همجواری بحرین با کشوری قدرتمند مانند ایران، که کانون اصلی شیعیان جهان شمرده می‏شود، باعث نزدیکی دیدگاه‌های کشورهای حوزة خلیج فارس با آمریکا در زمینة ضرورت مقابله با تحولات اخیر بحرین شده است.

در واقع، شیعیان حاشیة خلیج فارس در یک خط ساحلی که تقریباً تمامی سواحل خلیج فارس را دربر دارد، ساکن هستند و با توجه به نفت‌خیز بودن این سرزمین‏ها، می‏توان گفت به لحاظ جغرافیایی، مهم‏ترین بخش‏های خلیج فارس در انحصار شیعیان است. این بخش‏ها که هم شامل سواحل شمالی این منطقه (سواحل جنوبی ایران) و هم سواحل جنوبی است، به‌ویژه در بخش جنوب، دربرگیرندة سواحل عراق، کویت، استان‏های شرقی عربستان سعودی، سواحل بحرین و قسمت‏هایی از سواحل قطر و بندر دوبی در امارات متحده است و حتی تا سواحل باطنه در دریای عمان نیز امتداد می‏یابد. به بیان دیگر، خلیج فارس از نظر جغرافیای مذهبی، تحت سلطة شیعیان است. (توال، 1379، ص102)

نحوة توزیع و پراکندگی جمعیت‏های شیعی کشورهای حوزة خلیج فارس، از جنبه‏های مختلف اهمیت دارد. در برخی از این کشورها، همانند امارات متحدة عربی، عربستان، عراق و بحرین، شاهد حضور متمرکز شیعیان در برخی شهرها هستیم که این تمرکز از جنبه‌های مختلف می‏تواند برای حاکمیت این کشورها خطرآفرین باشد. از یک سو زندگی در کنار یکدیگر، به حس مشترک محرومیت دامن می‌زند و زندگی جمعی، جسارت و شهامت مبارزه را تقویت کرده، احتمال شورش و اغتشاش آنان بر ضد دولت‌های متحجر عربی را افزایش می‏دهد؛ از سوی دیگر، مسائلی از قبیل جدایی‏طلبی و گرایش‏های گریز از مرکز، به‌ویژه در شهرهای مرزی مطرح می‏شود.

در برخی از این کشورها، تجمع شیعیان در مناطق استراتژیک و به‌ویژه مراکز نفتی، سبب شده است آنها نفوذ قابل توجهی در اقتصاد این کشورها داشته باشند و این مسئله، از جنبه‏های مختلف برای دولت‏های عرب حوزة خلیج فارس بحران‌زاست. پیروزی انقلاب بحرین باعث تحریک شیعیان حوزة جنوبی خلیج فارس و اتصال بخش شمالی ژئوپلیتیک شیعه به حوزة جنوبی، و در نهایت شکل‏گیری ژئوپلیتیک شیعه از لبنان، سوریه و عراق تا ایران و شیعیان حوزة جنوبی خلیج فارس خواهد شد. این مسائل باعث شده است تا سه کشور عربستان، آمریکا و ایران، بیشترین حساسیت و توجه را به تحولات بحرین داشته باشند.

1. عربستان: در حال حاضر، عربستان در محاصرة خیزش‌های عربی قرار گرفته است. هم‌پیمانان سعودی‌ها در تونس، مصر و یمن سقوط کرده و نظام پادشاهی عربستان را با چالش اساسی مواجه ساخته‌اند. مهم‌تر از همه اینکه، تحولات انقلابی بحرین که به‌طور اجتناب‌ناپذیری تأثیرات گسترده‌ای بر شیعیان عربستان برجای خواهد گذاشت، زنگ خطری برای سعودی‏ها در ماه‏ها و سال‌های آینده است.

بحرین با یک پل 25 کیلومتری به شرق عربستان متصل می‏شود. این منطقة عربستان به دلیل وجود معادن عظیم نفت و همچنین حضور پرشمار شیعیان مناطق قطیف و قنوار، برای ریاض و نیز متحد سیاسی ـ نظامی آن، یعنی واشنگتن، دارای اهمیت است. عربستان 22 میلیون نفر جمعیت دارد و با مشکلات عدیده‏ای روبه‌روست؛ همچون شکاف‌های طبقاتی، توسعه‌نیافتگی سیاسی، و منازعات مذهبی، از جمله تبعیض نسبت به شیعیان که بیش از دو میلیون نفرند و نزدیک به ده درصد جمعیت عربستان را تشکیل می‌دهند. بنابراین، دور از ذهن نیست که هرگونه تحول در بحرین، به نگرانی‏ها و بحران‌های داخلی عربستان دامن بزند. (زواری، 1390، ص4)

از نظر عربستان، هرگونه قدرت‏گیری شیعیان در بحرین به افزایش نفوذ ایران می‌انجامد و خطر را به دروازه‌های عربستان می‌رساند. حکومت بحرین روابط گسترده‏ای با عربستان دارد. حکومت این جزیرة کوچک، در اقتصاد و امنیت خود، کاملاً متکی به عربستان و کمک‌های همسایة بزرگ خود است. انقلاب مردم بحرین می‌تواند برای شیعیان عربستان نیز الهام‌بخش باشد. به همین دلیل، سعودی‌ها از همان آغاز اعتراضات مردم، شدیداً خواستار سرکوب آن بوده‏اند.

دولت پادشاهی عربستان نیز همانند رژیم صدام، به سرکوب و کنترل جمعیت شیعیان می‌پردازد و با جلوگیری از ارتقای آنها به رده‌های بالای حکومتی و تشویق گستردة مهاجرت سنی‌ها به مناطق محل سکونت آنها، به مقابله با شیعیان برخاسته است؛ اما تحکیم و گسترش انقلاب شیعیان در بحرین، قطعاً شیعیان عربستان سعودی را نیز به اقداماتی مشابه تشویق خواهد کرد. به همین دلیل است که نیروهای سعودی در قالب «نیروهای سپر جزیره» و با مجوز شورای همکاری خلیج فارس، برای سرکوب انقلابیون بحرین اعزام شده‌اند.

دلایل سرکوب قیام مردم بحرین از نظر سعودی‏ها عبارت‌اند از:

الف) مرز‌های شرقی عربستان در مناطق غنی از نفت، با بحرین مشترک است. بنابراین، سرایت قیام مردمی بحرین به عربستان سعودی، به‌طور ویژه باعث خیزش شیعیان این کشور، و در نهایت به‌وجود آمدن اتحاد شیعی در منطقه خواهد شد و منابع عظیم نفتی عربستان را در معرض تهدید قرار خواهد داد؛

ب) انقلاب بحرین تهدیدی برای همة حکومت‌های پادشاهی حوزة جنوبی خلیج فارس، به‌ویژه عربستان است؛

ج) پیروزی قیام بحرین، مترادف با قدرت یافتن بیشتر ایران و پایین آمدن پرستیژ و نفوذ عربستان در منطقه خواهد بود و شیعیان بحرین را به هم‌پیمانانی برای ایران به‌عنوان یکی از قدرت‌های منطقه تبدیل خواهد کرد.

2. آمریکا:برنامه و ابتکار آمریکا برای خاورمیانه، در شمار اولویت‏های مهم استراتژی این کشور قرار دارد. ایجاد اصلاحات و تغییرات دلخواه در نظام‏های سیاسی و اقتصادی کشورهای خاورمیانه، در قالب پشتیبانی از دولت‌های معتدل و اصلاح‏طلب، برای آمریکایی‏ها از اهمیتی اساسی برخوردار است. (صادقی، 1382، ص10) ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا دربارة اهمیت نفت منطقة خلیج‏ فارس معتقد بود که «نفت، خون صنعت مدرن است و منطقة خلیج فارس قلبی است که این‏ خون را مانند تلمبه به جریان می‏اندازد؛ و راه‌های دریایی پیرامون خلیج فارس شریان‌هایی‏ هستند که این خون حیاتی از آنها می‏گذرد». (نیکسون، 1364، ص136)

 علت اینکه آمریکا می‏خواهد نفت خلیج فارس در درجة اول «زیاد»، در درجة دوم «نسبتاً ارزان» و در درجة سوم «بی‌وقفه» جریان داشته باشد، صرفاً آن است که شالودة اقتصاد جهانی در طول پنجاه سال گذشته، بر نفت ارزان‌قیمت و سرشار پایه‏ریزی شده است و اگر این شالوده حذف شود، اقتصاد جهانی فرو خواهد پاشید. (پولاک، 1382، ص104)

افزون بر مسئلة نفت خلیج فارس، مهم‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در بحرین واقع است. بحرین مقر ناوگان پنجم دریایی آمریکا در منطقة خاورمیانه است. این پایگاه که از حیث نیرو و امکانات، بزرگ‌ترین و مهم‏ترین پایگاه دریایی آمریکا در حد فاصل قارة آفریقا تا شرق آسیا به‌شمار می‏رود، به‌شدت اهمیت این کشور کوچک را برای آمریکایی‏ها بالا برده است. در شرایط فعلی، آمریکا سه پایگاه دریایی و هوایی در بحرین دارد که پرواضح است در منطقة استراتژیک و مهم خلیج فارس از اهمیت بسزایی برخوردار است. در زمینة پایگاه‏های هوایی نیز باید این نکته را مد نظر قرار داد که نیروی هوایی آمریکا از طریق پایگاه‏های نظامی خود در بحرین، جنگنده‏های خود را به کشورهای افغانستان و عراق اعزام می‏کند و به عبارت دیگر، عملیات‏های هوایی خود را از این پایگاه‏ها مدیریت می‏نماید.

به همین دلیل است که اهرم حیاتی پنتاگون، در پایگاه نظامی بحرین قرار گرفته است و این کشور از اهمیت بسزایی نسبت به دیگر کشورهایی که ایالات متحده در آنان پایگاه نظامی دارد، برخوردار می‏باشد. (زواری، 1390، ص5) ناآرامی‌ها و قیام کنونی مردم بحرین، شرایط دشواری را برای آمریکا ایجاد کرده و آن را با متحدی بی‏ثبات مواجه ساخته است. بدین ترتیب، ‌از ‌دست ‌دادن ‌نظارت و کنترل ‌بر ‌بحرین، ‌به ‌معنای ‌از ‌دست ‌دادن ‌نظارت ‌بر ‌خلیج ‌فارس ‌است.

با این اوصاف، در صورت سقوط خاندان آل‌خلیفه و با توجه به حضور اکثریتی شیعیان در بحرین، در حکومت آیندة این کشور، بدون شک شیعیان حضوری پررنگ‌تر خواهند داشت و آمریکا نگران آن است که قدرت گرفتن شیعیان در بحرین، عاملی برای پایان یافتن حضور نظامی این کشور در خلیج فارس باشد. (بیاتی، 1389، ص1) بر همین اساس، سقوط دولت بحرین به دست شیعیان این کشور، قطعاً به تحریک شیعیان عربستان، که بیشتر در بخش‏های نفت‌خیز ساکن‌اند، نیز خواهد انجامید و این امر می‏تواند به تضعیف قابلیت‏های آمریکا در منطقه، و در مقابل، قدرت‏یابی بیشتر ایران بینجامد. بنابراین، طبیعی است که جلوگیری از سقوط دولت بحرین، به هدف مشترک و جدی عربستان و آمریکا بدل شود.

3. ایران: انقلاب اسلامی در ایران، آثار و نتایج متعددی به‌ویژه در مناطق شیعه‌نشین و در میان شیعیان برجای گذاشت. مهم‏ترین آنها، احیای قدرت و توان شیعیان، و بیش از همه، تحکیم هویت شیعه در کل جهان بود. شیعیان پس از این تحول اساسی در ایران، احساس هویت و شخصیت پیدا کردند و آنچه در ایران اتفاق افتاد، نه‌تنها برای شیعه، که برای اهل‌سنت هم الگو شد. ولی‌رضا نصر، از صاحب‏نظران مسائل سیاست خارجی آمریکا، اگرچه اعتقاد دارد که شیعیان گروه‏های پراکنده‌ای‌اند و از نقطة خاصی مدیریت نمی‏شوند، اما دربارة قدرت و نفوذ ایران معتقد است «شکی نیست که کنترل و مدیریت ایران مهم‏ترین چالش سیاست خارجی آمریکاست. موضوعی که فراتر از مسئلة اتمی یا تهدید اسرائیل می‏باشد». (ملائک، 1390، ص9) اسپوزیتو نیز در این زمینه معتقد است:

ایران نخستین انقلاب سیاسی موفق شیعی را به جهان عرضه کرد؛ انقلابی که به نام اسلام و با شعار الله اکبر، بر مبنای ایدئولوژی و نمادگرایی شیعه و رهبری روحانیت و غیرروحانیت اسلام‌گرا استوار بود و مسلمانان سراسر جهان از ثمرة آن، که همانا اوج گرفتن مفهوم هویت اسلامی، بازگشت غرور و اقتدار مسلمانان در جهانی که سیطرة ابرقدرت‏هاست، محظوظ شدند. (اسپوزیتو، 1382، ص49)

آگاهی از موقعیت ژئوپلیتیک و آموزهای انقلاب شیعه در ایران، باعث شد که آمریکا تمام توان خود را به‌کار گیرد تا مانع موفقیت حکومت ایران در ارائة الگوی یک حکومت شیعی موفق در منطقه شود و در این مسیر از هر نوع کارشکنی برای عدم موفقیت ایران در منطقه استفاده می‏کند. (نامدار، 1386، ص15) در این راستا، منافع آنها در منطقه به مهار نیروی ژئوپلیتیک شیعه بستگی دارد. البته برای غرب، موقعیت شیعیان ایران با سایر شیعیان در دیگر قسمت‌های ژئوپلیتیک شیعه فرق دارد. ایران کشوری است که شیعیان، اکثریت غالب جمعیت آن را تشکیل می‌دهند و حکومت را هم در اختیار خود دارند. در دو یا سه کشور دیگر نیز تعداد شیعیان زیاد است؛ اما در دیگر نقاط جهان اسلام، شیعیان در اقلیت‌اند. (تقی‌زاده داوری، 1383، ص178)

از سوی دیگر، اعتراف صریح دشمنان همیشگی ایران، یعنی اسرائیل، آمریکا و دوستان اروپایی آنها و حتی شیخ‌نشین‌های منطقة خلیج فارس در طی ماه‌های اخیر این بوده است که انقلاب اسلامی ایران به‌عنوان مردمی‏ترین، تأثیرگذارترین و عملی‏ترین انقلاب‏ها، ریشة فکری و عملیاتی نهضت‏های اخیر است؛ و به همین دلیل، یکی از نگرانی‏های اصلی آنها این بوده و هست که اگر هر یک از کشورهای مصر، لیبی، تونس، اردن، عربستان، یمن، بحرین، کویت و کشورهای دیگری که در حال جوشش‏های مردمی‌اند، شرایط و نهایتی مانند ایران پیدا کنند، چه بر سر منافع اقتصادی و سیاسی غرب و وابستگان آنها در آفریقا و آسیا خواهد آمد.

هرچند بیشتر مسلمانان دنیا، اعم از شیعه و سنی، به انقلاب اسلامی ایران دل بستند و آن را تجسم آمال خود یافتند، اما شیعیان دل‌بستگی خاصی به آن پیدا کردند. از این‌رو، یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های مخالفت با انقلاب اسلامی، به‌ویژه در کشورهای عربی، نگرانی از خیزش شیعیان منطقه برای دستیابی به حقوق اجتماعی و سیاسی خود، و در نتیجه، بی‌ثباتی این حکومت‌ها بوده است. (حاجی‌یوسفی، 1388، ص162)

بحرین، از نظر ژئوپلیتیکی جایگاه خاصی از منظر جمهوری اسلامی ایران دارد و جزء همسایگان و دارای مرز آبی با ایران است. نکتة دیگر اینکه بحرین در قرون گذشته جزئی از سرزمین ایران و تحت حاکمیت حکام ایرانی بوده است و بخشی از جمعیت آن را ایرانی‏ها تشکیل می‏دهند و پیوندهای تاریخی مستحکمی بین بحرین و ایران وجود دارد. مسئلة مهم و تأثیرگذار دیگر در خصوص نوع رویکرد ایران در قبال تحولات بحرین، پیوند مذهبی جمهوری اسلامی ایران با شیعیان بحرین است که اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل می‏دهند.

منافع و سیاست منطقه‏ای ایران در حوزة خلیج فارس، و رقابت‏های آن با عربستان سعودی نیز مؤلفه‏ای مهم در رویکرد کشور است؛ و به‌خصوص تهران تحول دموکراتیک در منامه را باعث شکل‏گیری نوعی از نظام سیاسی در بحرین قلمداد می‏کند که می‏تواند روابط مناسب‏تری را با آن ایجاد نماید. این عوامل باعث شده است تا ایران نگاه حساس‏تری به تحولات بحرین داشته باشد.

شیعه بودن اکثریت جمعیت انقلابی بحرین و نزدیکی این کشور به ایران، این تصور را در بین بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان تقویت می‏کند که پیروزی مردم بحرین، نخست باعث قدرت‏گیری شیعه در منطقه می‏شود و به شکل‏گیری یک بلوک شیعی می‏انجامد؛ دوم اینکه این بلوک قدرتمند، توسط ایران هدایت و کنترل شده، در راستای تضاد با منافع غرب حرکت خواهد کرد.

نتیجه

در این مقاله، ضمن بررسی ژئوپلیتیک شیعه تلاش شد به این پرسش پاسخ داده شود که انقلاب بحرین با اکثریت جمعیت شیعیان، چه تأثیری در تحول ژئوپلیتیک شیعه می‌تواند داشته باشد. در این میان، چه قدرت‏های منطقه‏ای و بین‏المللی درگیر می‏باشند. مردم بحرین در ادامة حرکت «بیداری اسلامی» و به‌دنبال شکل‏گیری انقلاب‏های تونس و مصر، که به سقوط حاکمان این دو کشور انجامید، قیام انقلابی خود را آغاز کردند. رژیم آل‌خلیفه از همان ابتدا تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم را تاب نیاورد و با استفاده از نیروهای امنیتی خود و بهره‏گیری از نیروهای نظامی عربستان سعودی، معترضان را به خاک و خون کشید.

خروج نیروهای سعودی، بازگشت افراد تبعیدشده، آزادی زندانیان سیاسی، لغو ممنوعیت تشکیل احزاب و فعالیت‏های سیاسی مذهبی، آزادی بیان و مطبوعات، و لغو سانسور، مهم‌ترین خواسته‏های سیاسی مردم بحرین را تشکیل می‏دهند. با توجه به اکثریت جمعیت شیعیان در این کشور (به‌رغم سیطرة اهل تسنن بر حکومت)، قدرت‌های خارجی به‌ویژه عربستان برای جلوگیری از قدرت یافتن شیعیان در بحرین، به هر وسیله‏ای متوسل شده‏اند. ممانعت از سرایت قیام مردمی بحرین به عربستان سعودی، به‌ویژه هراس از امکان خیزش شیعیان این کشور، و در نهایت به‌وجود آمدن اتحاد شیعی در منطقه با محوریت ایران، از مهم‌ترین انگیزه‏های سعودی‌ها از دخالت نظامی در بحرین به‌شمار می‏رود.

سقوط دولت بحرین به دست شیعیان این کشور، قطعاً می‏تواند به تحریک شیعیان عربستان سعودی، که اکثراً در بخش‏های نفت‌خیز این کشور زندگی می‏کنند، بینجامد. این امر همچنین می‏تواند باعث ضعف نظامی آمریکا در منطقه، و در مقابل، عامل افزایش چشمگیر قدرت ایران در منطقه و جهان اسلام باشد و ژئوپلیتیک شیعه را به گونه‌ای محسوس متحول سازد و ایران را هرچه بیشتر در محوریت و مرکزیت جهان تشیع، و در نهایت دنیای اسلام قرار دهد که کابوسی تحمل‌ناپذیر برای آمریکا و عربستان به‌شمار می‌رود.

مراجع

اخوان مفرد، حمید، ایدئولوژی انقلاب ایران، تهران، پژوهشکدة امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1381.
2. ادواردز و همکاران، تحقیق پیمایشی، راهنمای عمل، ترجمة سیدمحمد اعرابی و داوود ایزدی. تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1379.
3. اسپوزیتو، جان ال، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمة محسن مدیر شانه‌چی، تهران، آگه، 1382.
4. باشگاه اندیشه، «بازی‌های دوگانة غرب با برگة بحرین پادشاه بحرین»، در:
http://www.bashgah.net/fa/content/show/83476
5. بیاتی، عبدالحمید، «شیعه‌ستیزی عربی ـ غربی در بحرین با چاشنی ایران‌هراسی»، در:
http://www.parsine.com.
6. پاشاپور، حمید، نهضت‌های اسلامی، بازیگران جدید نظام بین‌الملل، تهران، مطالعات اندیشه‌سازان نور، 1382.
7. پانکراتن کو، ایگور، «شش افسانه دربارة حوادث بحرین، نگاه روسی»، در:
http://strategicreview.org.
8. پولاک، کنت‌ام، «امریکا و سه راهبرد امنیتی در خلیج فارس»، چشم انداز ایران، ش21، 1382.
9. تقی‌زادة داوری، محمود، «شیعه و مذاهب دیگر، بررسی حوزه‌های جغرافیای تعاملی و چالشی»، فصلنامة شیعه‌شناسی، سال دوم، ش8، زمستان 1383.
10. توال، فرانسوا، ژئوپلیتیک شیعه، ترجمة علیرضا قاسم‌آقا، تهران، آمن، 1379.
11. حاجی‌یوسفی، امیرمحمد، «هلال شیعی، فرصت‌ها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا»، دانش سیاسی، سال پنجم، ش اول، بهار و تابستان، 1388.
12. حافظ‌نیا، محمدرضا، جغرافیای سیاسی ایران، تهران، سمت، 1381.
13. خبرنیوز، «هلال شیعه در خاورمیانه» در:
http://efair.co/showthread.php?tid=139795.
14. دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملل، کتاب سبز بحرین، تهران، وزارت امور خارجه، 1388.
15. «مسئولیت ما در قبال مردم بحرین چیست؟»، روزنامة کیهان، 14/7/1390.
16. رفیع، حسین، «دانشواژة ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی در دنیای اطلاعات (با تأکید بر مورد ایران)»، فصلنامة سیاست، مجلة دانشکدة حقوق و علوم سیاسی، دورة 38، ش3، 1378.
17. زواری، عبدالحمید، «جایگاه انقلاب بحرین در معادلات منطقه ای و فرامنطقه‌ای»، در:
http://www.irtt.ir/articles/regional_studies/post_657.php
18. سیاست روز، «چرا آمریکا و عربستان به بحرین کوچک اهمیت می‌دهند»، در:
http://www.siasatrooz.ir/CNewsRDetailOnline.aspx?QSCNDId=57478&QSDNId=1
19. صادقی، احمد، «نظم نوین جهانی رو به ظهور در فضای پس از جنگ آمریکا با عراق»، ماهنامة دیدگاه‌ها و رویدادها، ش169، خرداد 1382.
20. صحفی، محمد، ژئوپلیتیک فرهنگی و مسئلة امنیت ملی، تهران، شمسا، 1380.
21. طباطبایی، سیدمحمدحسین، شیعه در اسلام، قم، قلم، 1367.
22. فاضلی‌نیا، نفیسه، «ژئوپلیتیک شیعه، مسئلة امنیت ملی ایران»، فصلنامة شیعه‌شناسی، سال چهارم، ش13، بهار 1385.
23. کسینجر، هنری، دیپلماسی آمریکا در قرن 21، ترجمة ابوالقاسم راه‌چمنی، تهران، ابرار معاصر، 1383.
24. لورو، پاسکال و فرانسوا توال، کلیدهای ژئوپلیتیک، ترجمة حسن صدوق ونینی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1381.
25. مایل افشار، فرحناز، «ژئوپلیتیک شیعه»، نشریة سیاست روز، 5 خرداد 1383.
26. مجتهدزاده، پیروز، ایده‌های ژئوپلیتیک و واقعیت‌های ایران، تهران، نی، 1379.
27. محمدی، منوچهر، «بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر کشور بحرین»، در:
http://www.aftabir.com/articles/view/politics/world/c1c1193227905
28. محمدی، یدالله، «بررسی ابعاد همگرایی در منطقة خلیج فارس»، فصلنامة مصباح، ش3 و 4، پاییز و زمستان 1371.
29. ملائک، محمدحسین، «رویکرد آمریکا نسبت به جریان‌های اسلامی»، در:
http://www.aftabir.com/articles/view/politics/world/c1c1236067410_islam_usa_p1.php
30. نامدار، مظفر، رهیافتی بر مبانی مکتب‌ها و جنبش‌های شیعه در صد سال اخیر، تهران، پژوهشکدة علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1386.
31. نیکسون، ریچارد، جنگ واقعی و صلح واقعی، ترجمة علیرضا طاهری، تهران، کتاب‏سرا، 1364.
32. Cohen, B. Saul , Geopolitics in the Era of Reordering the World, New York, 1978.
33. Dikshit .R.D, Political Geography, Second Edition, Tate MC Graw- Hill New Delhi, 1995.
34. Escobar, Pepe, “Shiitestan”, in Michel Korinam & John Laughland, London: Vallentine Mitche, Academic, 2007.
35. Fuller, Graham & Rend Francke, The Arab Shia: The Forgotten Muslims, New York, St. Marti press, 1999.
36. Nasr, Vali ,The Shia Revival: How Conflicts Within Islam Will Shape the Future, New York, W.W Noton & Company, 2006.

صفی ا لله شاه قلعه: نویسنده

 مسعود اخوان کاظمی: راهنما

فصلنامه شیعه شناسی شماره 45

انتهای متن/


ثبت نظر

ارسال