به گزارش بولتن نیوز، اغلب کشورها با اهمیت دادن به بخش آموزش انسانی در تخصص و رشته های مختلف و
جذب آنان در بازار کار سعی در توسعه و پیشرفت همه جانبه امور دارند. انسان
ها به عنوان مهمترین سرمایه سازمانی متناسب با تغییرات محیط بیرونی و
درونی کشور نیاز به آماده سازی و پرورش دارند که این آماده سازی با تقویت
بینش، دانش و مهارت های تخصصی تأمین می گردد و این سرمایه ها منشاء هر گونه
تحول و نوآوری هستند.
در واقع یادگیری و مهارت افزایی از ابزار های اساسی بشر برای پیشبرد امور زندگی و دمیدن روح پویایی به پیکره جامعه بوده است.
ایرنا
دریک گفت وگوی دکتر مسلم خانی ، مدیر کل دفتر توسعه کار آفرینی و اشتغال
سازمان بهزیستی به سؤالاتی با این رویکرد که آموزش در زمینه کار و کار
آفرینی در مدارس و ازدوران کودکی تا چه حد در حل مسئله بیکاری مؤثر است ؟ و
اینکه به منظور اشاعه فرهنگ مهارت آموزی در جامعه و سرمایه گذاری در خصوص
انتقال مهارت به نیروی انسانی چه باید کرد ؟ پاسخ داده است .
متن این پرسش و پاسخ به شرح زیر است :
**س : بنابر آمار اعلام شده چهار میلیون نفر از جمعیت در کشور فاقد آموزش و مهارت اند ، این آمار را چگونه تحلیل می کنید ؟
-
درحوزه مدیریت بازارکار، توسعه کارآفرینی و اشتغال سه عامل یا سه ضلع مهم
وجود دارد ، عامل و ضلع اول ، « محیط کسب و کار» است یعنی به هرمیزان که
محیط کسب وکار روان تر ، پویا تر و چالاک تر باشد و مطابق با شاخص های
دهگانه ی بانک جهانی در حوزه فضای کسب و کار باشد در این صورت است که می
توان ادعا کرد محیط کسب وکار مناسب است .
آخرین گزارش منتشر شده بانک
جهانی با عنوان گزارش 2017 شاخص سهولت محیط کسب و کار نشان می دهد که دربین
190 کشور مورد مطالعه ، کشور ما جایگاه 120 را دارد یعنی رتبه ایران سه
رقمی است و نسبت به سال گذشته هم دو رتبه تنزل جایگاه داشتیم .
این روند
روبه کاهش در حوزه سهولت محیط کسب وکار هشداری مهم در زمینه محیط کسب
وکار و زیر مجموعه های آن ازجمله ، قواعد ومجوزها ی کسب وکار، قواعد بانکی،
قواعد گمرکی ، روابط بین المللی کسب وکار، واردات وصادرات ، مدیریت منابع
انسانی ، پایبندی به قراردادها ، موضوع ورشکستگی کسب وکارها و . . . محسوب
می شود .
به منظور ایجاد تحرک در محیط کسب وکار ضروری است که دولت به
سمت دولت الکترونیکی سوق یابد و از فن آوری های اطلاعات استفاده شود و صدور
مجوزهای کسب وکار تسریع یابد .
همچنین در گزارش 2017 بانک جهانی اعلام
شده است که برای دریافت مجوز کسب وکار درایران به طور میانگین 99 روزکاری
زمان نیاز است که این زمان در عمل به یک سال می انجامد که این یک سال زمان
بسیار زیادی برای کار آفرینان می باشد زیرا ممکن است ایده و طرح آنان
مزیت رقابتی خود را ازدست دهد .
عامل یا ضلع دوم « فرایندهای تولید و
روش های ارائه کالا وخدمات » است که از اهمیت ویژه ای برخوردارمی باشد ودر
این حوزه الگوهای فرهنگی وسنتی تولید کالا ، خدمات و فرهنگ خرید مورد توجه
قرار می گیرد .
همچنین در این ضلع موضوع تکنولوژی ی کسب وکار ، به روز
بودن بازارکار ، میزان تعاملات بین المللی کسب وکار ، قانون تجارت ، قانون
بانکداری، قانون تجارت الکترونیک ، قانون حداکثر استفاده از ظرفیت های
تولید مطرح می شود .
بنابر مطالعات انجام شده ایران در حوزه فرایندها و
روش های تولید کالا و خدمات از جمله کشورهای گران تولید است یعنی قیمت تمام
شده کالاها و خدمات تولیدی در کشورما بسیار بالا است و این قیمت بالا سبب
می شود که مزیت رقابتی خود را نسبت به کالاها ومحصولات کشورهای رقیب ازدست
دهیم .
یکی از دلایل گران بودن قیمت تمام شده کالاها و خدمات درایران ،
پایین بودن ارزش پول ملی است و علاوه بر این موضوع تأمین مالی گران قیمت ،
یکی دیگر از مشکلاتی است که بنگاه داران و کارآفرینان با آن مواجه اند
چنانکه با توجه به اینکه میانگین نرخ بهره ی بانکی در ایران از 21 درصد
شروع می شود و حتی تا 42 درصد هم می رسد ، این گرانی پول سبب می شود که
قیمت تمام شده افزایش یابد .
نکته مهم دیگری که قیمت تمام شده را افزایش
می دهد « نرخ تورم » است . همچنین قیمت انرژی و سهم انرژی از قیمت تمام
شده بسیار بالااست بر اساس مطالعات سهم دستمزد از قیمت تمام شده کمتر از 9
درصد ست و این آمار نشان می دهد که به همه مؤلفه ها توجه شده اما به
مؤلفه دستمزد توجه چندانی نشده است .
بنابر این ، مطالعات پژوهشی نشان
می دهد که در ضلع « فرایندهای تولید و روش های ارائه کالا وخدمات » ایران
به عنوان یکی از کشورهای « گران تولید » محسوب می شود و به همین دلیل است
که کالاهای چینی در ایران به سادگی به فروش می رسند ، در واقع قیمت تمام
شده برای کالاهای چینی بیش از 82 درصد پایین تراز کالاهای مشابه ایرانی است
.
البته هزینه های دیگر مربوط به مفاسد اداری و رشوه هایی است که تحت
عنوان کسب و کار از افراد گرفته شود و همچنین رانت هایی که ممکن است در
بنگاه کسب وکار وجود داشته باشد و هزینه های پیش بینی نشده ای که صاحبان
بنگاه کسب وکار به عنوان مسئولیت اجتماعی باید پرداخت کنند .
در ضلع سوم
« عامل انسانی » مطرح است ، یعنی نیروی کاری که در یک بنگاه کسب وکار
فعالیت می کند ، نیروی کاری که به عنوان یک دانشجوی فارغ التحصیل است و
یا دانش آموزی که به عنوان یک نیروی کاربالقوه محسوب می شود و همچنین نیروی
کاری که در حال حاضر شاغل اند یا جویای کارهستند .
بنابر مطالعات
پژوهشی انجام شده در این ضلع مذکور سه مشکل وجود دارد ، اول ، نبود تناسب
دانشگاه با بازارکار است ، در واقع سر فصل هایی که در دانشگاه ارائه می شود
تابعی از مطالبات بازار کار نیست و دلیل این امر این است که درایران آینده
پژوهی بازار کار انجام نشده است.
در حقیقت آینده پژوهی بازار کار
نشان می دهد که برای 20 سال آینده به چه کاری ، با چه ویژگی هایی و در چه
رشته های تحصیلی نیاز است و با این آینده پژوهی دانشگاه مکلف می شود که
نیروی کار را با ویژگی های مورد نیاز آموزش دهد .
نکته قابل تأمل دیگر
آن است که پراکندگی شغلی هم مشخص نیست ، یعنی در بخشی از کشور تورم نیروی
کار و در بخشی دیگر کمبود شدید نیروی کار وجود دارد ، به عنوان مثال تهران
با پزشکان عمومی مازاد مواجه است در حالی که استان سیستان و بلوچستان و
استان ایلام با کمبود شدید پزشک روبرو می باشد .
نکته دوم در ضلع سوم
(عامل انسانی ) آن است که نظام های آموزشی بر اساس « آموزش حین کار» تعریف
نشده است . در کشور آلمان یک سیستم آموزشی به نام« دوال » وجود دارد که
البته این سیستم آموزشی در بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا اجرا می شود ، در
این سیستم همه دانش آموزان و دانشجویان بر اساس سرفصل های طراحی شده باید
دستکم 30 درصد از واحدهای درسی خود را در بازار کار واقعی بگذرانند .
بنابر
این دانش آموزان و دانشجویان در سیستم دوال در حین تحصیل با بخش بزرگی از
بازار کار به صورت واقعی آشنا و زمانی که فارغ التحصیل می شوند با یک دانش
گسترده و شناخت واقعی وارد بازار کار می شود .
نکته سوم آن است که در
ایران تفاوتی میان سواد و مدرک وجود ندارد به عبارت دیگر ، به هر کسی که
مدرک تحصیلی دارد باسواد گفته می شود در حالی که این اصطلا ح بسیار اشتباه
است . سواد عبارتند از یک مدرک تحصیلی به اضافه مهارت، تجربه ، اخلاق
اجتماعی و مهارت های حضور در جامعه است .
بنابراین ممکن است افراد با
سوادی در جامعه باشند که دارای مدرک تحصیلی دانشگاهی نباشند و برعکس ممکن
است افرادی با مدارک عالی تحصیلی به عنوان فرد باسواد محسوب نشوند، لذا
ضرورت دارد که نظام آموزشی در سر فصل های آموزشی خود بازنگری داشته باشد .
همچنین
توسعه دانشگاه کارآفرین در ایران بسیار ضروری است زیرا این گونه دانشگاه ،
دانشگاهی است که نیروی کار آینده کسب وکارها را تربیت می کند و با بنگاه
کسب وکار و کارآفرینان در ارتباط است و به صورت دقیق مطالبات بازار کار را
بر آورده می کند و ازهمه مهم تر اینکه یک دانشجوی فارغ التحصیل از دانشگاه
کارآفرین ، روحیه خلاقیت ، کارتیمی ، حل مسئله ، توانایی کار گروهی و
توانایی ثبت یک شرکت را دارد .
در ضلع سوم یعنی ضلع عامل انسانی، نظام
آموزشی در مهارت های فنی و تخصصی و مهم تر از همه دانش اجتماعی کسب وکار
خلاء دارد ، به عنوان مثال یک پزشک در رشته خود متخصص است اما زمانی که
تصمیم می گیرد مطب درمانگاه یا بیمارستانی را راه اندازی کند، نیاز به دانش
اجتماعی کسب و کار دارد به عبارت دیگر لازم است که با شیوه راه اندازی مطب
و مدیریت آن، چگونگی دادن دستمزد ، شیوه ارتباط با بیمار و شیوه مشتری
یابی آشنا باشد ، این مؤلفه ها ، فنونی هستند که در دانش اجتماعی کسب وکار
به افراد آموزش داده می شود .
بنابر این یک نیروی کارماهر ، فردی است که
آموزش های تخصصی در قالب آموزش های مدرسه ای یا دانشگاهی به اضافه دانش
اجتماعی کسب وکار و کار آفرینی را فراگرفته باشد .
برای داشتن نیروی
انسانی ماهر و متخصص لازم است یک پیوند آگاهانه و تعریف شده بین نظام آموزش
رسمی و بازار کارایجاد شود همچنین اصناف ، سندیکاها ، انجمن ها و گروه های
تخصصی باید مطالبات امروز و فردای خود را از دانشگاه ها بخواهند و پایان
نامه های تحصیلی وگزارش های علمی که در دانشگاه تولید می شود ضرورت دارد بر
اساس مطالبات بازار کار باشد .
** س : آموزش در زمینه کار و کار آفرینی در مدارس و ازدوران کودکی تا چه حد در حل مسئله بیکاری مؤثر است ؟
-
شش سال اول زندگی مهم تر و تأثیر گذارتر از شصت سال بعدی زندگی است ، اگر
در شش سال اول ، الگوی استعداد سنجی اجرا شود ، استعداد واقعی فرد شکوفا می
شود .
در حوزه آموزش ، نکاتی که باید به آن توجه شود ، آموزش کسب و
کار و کار آفرینی و آشنایی با بازار کار از دوران سه سالگی به بعد است ، در
حال حاضر در بسیاری از کشورها مهد کودک های کارآفرینی ، کسب وکار و خلاقیت
وجود دارد و الگوی شناسایی و مدیریت استعداد برای کودکان اجرا می شود
یعنی در این الگو استعداد کودکان از سن سه سالگی بر اساس آزمون های علمی ،
مشاهدات میدانی ، بازی ها و کارهای تیمی شناسایی می شود و بر اساس آن
استعداد ، برای ادامه تحصیل ، فوق برنامه و اشتغال آنان برنامه ریزی می
شود.
در ایران ، الگوی مدیریت استعداد وجود ندارد و این خلاء ، سبب نوعی
« سرگشتگی استعدادها » شده است ، و بر این باورم که نبود این الگو آسیب
بزرگی بر نیروی انسانی وارد می کند زیرا ، فردی که می تواند فیلسوف بزرگی
باشد و شخصیت تأثیر گذاری در عالم فلسفه باشد در شغل حسابداری گنجانده شده
است یا فردی که می تواند حسابدار بسیار حرفه ای باشد و نرم افزارهای
حسابداری تولید کند و در حوزه حسابداری سر آمد باشد در حوزه روابط عمومی
فعالیت می کند .
بنابر به دلیل نبود مدل کشف استعداد در نظام آموزشی
،افراد در جای درست خود قرار نمی گیرند و این امر سبب کاهش بهره وری، نبود
کارایی ، رکود و افسردگی شغلی می شود .
در یک مطالعه پژوهشی، سه رابطه
مطرح شد ، اول آنکه ، شغل مساوی با شاغل بود ، یعنی افراد در کاری مشغول به
فعالیت بودند که با استعداد ، تخصص و علاقه مندی آنان همسو بود که این
بهترین حالت است که شغل و شاغل باهم تناسب داشته باشند ودوم آن که ، شغل
کوچک تر از شاغل باشد ، یعنی شغلی که به کارشناس داده می شود به مراتب از
توانمندی او کمتر است در نتیجه کارشناس احساس می کند که انرژی او آزاد نمی
گردد و تمام توانمند های او به کار گرفته نمی شود ، این حالت به ویژه در
مشاغل دولتی به وضوح دیده می شود وسبب نارضایتی شغلی و تمرد می شود و سوم
آن که ، شغل بزرگ تر از شاغل است ، این پدیده در اغلب مشاغل مدیریتی دیده
می شود یعنی بیش از 68درصد مشاغل مدیریتی به ویژه در مشاغل دولتی شغل از
شاغل بزرگ تر است .
در حالت سوم ، یک پست مدیر کلی در اختیار فردی قرار
می گیرد که این شغل برای او بسیار بزرگ است و حوزه اختیار وسیعی دارد و
پول، بودجه ، منابع و امضای طلایی در اختیار او است اما از آن طرف تخصص،
دانش ، سواد و مهارت های مدیریتی به مراتب کمتر از آن شغل است .
این
حالت به شدت سبب رانت ، اختلاس و . . . می شود وچون شغل بزرگ تر از
توانمندی های فرد است توقعات آنان بالا می رود ودر پی حقوق های نجومی اند .
**
س : به منظور اشاعه فرهنگ مهارت آموزی در جامعه و سرمایه گذاری در خصوص
انتقال مهارت به نیروی انسانی چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟
-
راهکارهای عملیاتی مربوط به اشاعه فرهنگ مهارت آموزی در جامعه را می توان
این گونه برشمرد : ایجاد ارتباط معنی دار بین دانشگاه و بازار کار و
ارائه یک مدل تعریف شده بین دانشگاه و بازار کار از سوی دولت ، آینده پژوهی
در بازار کار و حرکت مدارس و دانشگاه ها بر اساس برنامه ملی آموزش واشتغال
، ترویج فرهنگ آموزش های کارآفرینی و فرهنگ دانش اجتماعی کار و کارآفرینی
، ارائه آموزش های کار آفرینی به صورت رایگان ، اهمیت موضوع دانشگاه
کارآفرین و ضرورت طراحی الگوها و مدل های کار آفرینی در دانشگاه ها و لزوم
تربیت دانشجوی کارآفرین نه دانشجوی کارمند ، ضرورت توجه به کسب وکار و
اقتصاد دانش بنیان ، تعریف بسته ی جامع مشوق های کار و کارآفرینی در کشور ،
ضرورت تصویب قانون کارآفرینی در فرصت زمانی محدود و قبل از پایان دولت
یازدهم .