به نظم جهانی ترامپ خوش آمدید!

روایت سیاسی جهانی به سرعت از «ترامپ کودن» به سوی «تبریک آقای رئیس جمهور عزیز، از همان اول می دانستم که شما پیروز خواهید شد!» در حال چرخش است.
  • یکشنبه 30 آبان 1395 ساعت 0:2

بله، دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید ایالات متحده آمریکا شد. آنطور که پیداست حق با آلن لیچمن و «13 کلید رسیدن به کاخ سفید»ش درست است؛ سنت 30 ساله پیش بینی نتیجه انتخابات های ریاست جمهوری آمریکا ناگسیخته باقی ماند. چهره های سیاسی شروع کرده اند به وارسی مجدد فعالیت هایشان در رسانه های اجتماعی و توئیت هایی را که حدس می زنند خوشایند ترامپ نباشد حذف می کنند. گرچه این کار فایده ای ندارد، چرا که اینترنت همه چیز را به خاطر می سپارد.

برخی حتی از این هم بدشناس ترند. فرانسیس اولاند رئیس جمهور فرانسه اخیرا به ملا عام گفته بود که «ترامپ کاری می کند که آدم به حال تهوع بیفتد.» روایت سیاسی جهانی به سرعت از «ترامپ کودن» به سوی «تبریک آقای رئیس جمهور عزیز، از همان اول می دانستم که شما پیروز خواهید شد!» در حال چرخش است.

روزنامه نگارانی که از ترامپ بدگویی کرده بودند- و در صورت انتخاب او وعده آخرالزمان را داده بودند- شروع کرده اند به بحث در این باره که او چگونه ممکن است جهان را نجات دهد. بیشتر کارشناسان در تشخیص هایشان اشتباده کرده اند. در تصور آنها نمی گنجید که ترامپ عجیب و غریب و دمدمی بتواند بر کلینتون خوددار، عمل گرا و با تجربه پیروز شود. آنها دلایل خود را داشتند، اما در تحلیل هایشان خیلی چیزها را نادیده گرفته بودند.

چرا ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا شد

ترامپ تجسم زنده رویای آمریکایی است. او از جایگاه یک آمریکایی ساده طبقه متوسط و فرزند نسل دوم والدین مهاجر آلمانی، در پرشی بزرگ به یک میلیاردر تبدیل شد و سپس به ریاست جمهوری آمریکا رسید. گفته می شود که پنتهاوس او از کاخ  سفید مجلل تر است. او قبل از آنکه رئیس جمهور شود برای خود هواپیمای اختصاصی داشت.

مهم تر آنکه او وعده احیای رویای آمریکایی را برای تمام آمریکاییان فارغ از جایگاه اجتماعی شان داده بود. کارشناسان و به اصطلاح نخبگان، رفتار و کردار و انتخاب زبانش را یک ضد مزیت برای او تلقی می کردند. ولی معلوم شد که بر خلاف این تصور، همین مشخصات امتیاز او بوده و او توانسته با زبان مردم با آنها ارتباط برقرار کند.

این واقعیت به قوت خود باقی می ماند که نخبگان و کسانی که خود را روشنفکر می دانند، اکثریت هیچ جامعه ای را تشکیل نمی دهند. از این نظر ایالات متحده نیز فرقی ندارد. توئیت ها و اظهار نظرهای ترامپ برای نخبگان تکان دهنده ولی برای توده های مردم خیلی معمولی بودند. عیب های ترامپ نیز او را به مردم عادی، به خصوص مردم عادی طبقه مزدبگیر نزدیک تر کرد. تصویر «او یکی از ماست» همیشه وقتی که با توده ها سروکار داری جواب می دهد. او روی این تصویر قمار کرد و پیروز بیرون آمد.

او در حالی شانس رسیدن به دفتر بیضی را پیدا کرد که لیبرال نبود. به نظر می آید از این نظر حق با کسانی باشد که باور ندارند انسان ها ذاتا به سمت لیبرالیسم تمایل دارند. بعلاوه اینکه برخی از مردان همچنان دارای سوگیرهای جنسیتی می مانند. حتی اگر به آن اعتراف نکنند، آن را جایی در اعماق درونشان حفظ می کنند. مکررا پیش آمده که زنان بیشتر به آدم بدها تمایل پیدا کنند تا مردان خانواده و محترم. شاید آنها اعتراف نکنند، ولی گاهی اوقات این موضوع از  نوع همدردی ها و نحوه رای دادنشان خود را نشان می دهد.

شمار زیادی از آمریکاییان سفیدپوست همچنان از خود تمایلات نژادپرستانه نشان می دهند. در حالی که دعوت ها برای تحمل و مدارا ادامه می یابد، موج مهاجران زمینه مساعدی را برای نژادپرستی و به شکلی بیگانه هراسی فراهم می کند. طی این انتخابات به نظر می آمد که آمریکاییان مجبورند بین دو نامزدی دست به انتخاب بزنند که اعتبار ناچیزی دارند. آنها مستعد پذیرش تغییر و ایده های تازه بودند. علاوه بر این شمار رای دهندگان بسیار کمتر از انتخابات های قبلی بود که نشان از سرخوردگی آنها از کارزار فعلی ریاست جمهوری و هر دو نامزد دارد.

سیاست های داخلی و خارجی

روشن است که او قرار است عظمت آمریکا را نه از طریق سیاست خارجی و تحمیل خواست آمریکا بر دیگر کشورها بلکه از طریق شکوفا کردن اقتصاد، بازگرداندن مشاغل تجاری و ایجاد مشاغل جدید دوباره به آن بازگرداند. همچنین این احتمال وجود دارد که او حتی سیاست خارجی را بر مبنای روابط تجاری قرار دهد. به این ترتیب نمی توان به رایگان یا بدون امتیازات متقابل برای اقتصاد آمریکا، انتظار هیچ کمک یا همکاری را از این کشور داشت.

این سلطان اقتصاد که ترامپ باشد، می داند که پول تصمیم گیرنده همه چیز است. او احتمالا تلاش خواهد کرد  این قاعده را در سیاست سازی به کار بگیرد. به این ترتیب انگیزه اصلی در سیاست خارجی می تواند به چانه زنی، دادو ستد و سود تبدیل شود.

ترامپ قرار نیست برای رهبران عرب فرد آسانی باشد. «شماها از کسب و کار خارج هستید»، این ها کلمات او در پاسخ به روزنامه نگاری بود که دیدگاه رئیس جمهور منتخب را درباره خاورمیانه جویا شد. او که طرفدار اسرائیل و عمدتا ضد اعراب است، دیگر در جهت حل مشکلات اعراب تلاش نخواهد کرد. با این حال همچنان به مبارزه آمریکا با تروریسم ادامه خواهد داد و احتمالا بیشتر از کلینتون رفتاری بازگونه خواهد داشت.

در هر صورت او دیگرتمایلی نخواهد داشت که با اعراب به عنوان شرکایی برابر رفتار کند. این نگرش برای قدرت های خاورمیانه ای غیرقابل قبول است و می تواند به سردی روابط منجر شود. همین سرنوشت- یعنی متحد بی متحد؛ فقط کسب و کار- احتمالا در انتظار اروپا نیز هست.

ترامپ و روسیه

روسیه که درطول کازارهای انتخاباتی به کرّات موضوع بحث و گفتگو بوده نیز بعد از این انتخاب نه یک برنده است و نه یک بازنده. اول از همه آنکه هیچ کس واقعا نمی داند که آقای ترامپ کیست و قرار است چه کار کند. ثانیا او سنا و کنگره را در برابر خود دارد که به او اجازه نخواهند داد هر کاری را که میل دارد انجام دهد. بعلاوه اینکه به هرروی یک روحیه ضد روسی در آمریکا غالب است.

با وجود سنا و کنگره که هر دو در دست جمهوریخواهان است، آنها احتمالا به طور جدی بر سر راه اجرای نیات ترامپ محدودیت هایی ایجاد خواهند کرد، بنابراین او باید بین آنچه که می خواهد و آنچه که به واقع می تواند انجام دهد توازنی برقرار کند. اما معامله با این مرد کار سختی است. بنابراین گروه های فشار و دیگر ابزارهای مدیریتی سیاست آمریکا احتمالا با ترامپ کار نخواهند کرد.

حتی اگر چرخشی در روابط آمریکا و روسیه صورت بگیرد، این اتفاق زمانبر خواهد بود. به هر روی چنین چرخشی لازم است و بروز یک مواجهه بین این دو کشور به نفع کل جهان نیست. ترامپ احتمالا خود را مکلف به فشردن دکمه ریبوت روابط آمریکا- روسیه می داند و روسیه به یک آمریکای ضعیف نیازی ندارد. روسیه نیاز دارد که با آمریکا صحبت کند، گوش کند و شنیده شود. به نظر می رسد که ترامپ به عنوان یک تاجر دقیقا چنین چهره ای باشد.

ما در حال ورود به عصر جدیدی هستیم که به سختی قابل پیش بینی اما به شدت جالب توجه است. کلینتون کارت های بسیاری در دست خود داشت ولی در بازی درست با آنها قصور کرد. ترامپ با مهارت و ذکاوت بیشتری از او بازی کرده است. شگفت آنکه قیاس این انتخابات با بازی پوکر به شدت بجاست. چهل و پنجمین فصل داغ و پرهیجان از «قصه دور و دراز ایالات متحده» در حال شروع شدن است.

نویسنده: ماریا دوبوفیکوفا[1]

ترجمه: محمود سبزواری

منبع

 http://www.informationclearinghouse.info/article45827.htm

[1] . Maria Dubovikova عضو موسسه روابط بین الملل دانشگاه وزارت امور خارجه روسیه که در حوزه سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه، گفتگوهای اروپا-اعراب، سیاست های فرانسه و آمریکا در مدیترانه و روابط دوجانبه فرانسه- روسیه فعالیت دارد.

انتهای متن/


ثبت نظر

ارسال