به گزارش فرهنگستان فوتبال؛ با خواندن کامل این مطلب، می توان فهمید که حضور ایسلند در مرحله یک چهارم نهایی یورو ۲۰۱۶ اتفاقی نیست. مطالعه این متن به مسئولان فدراسیون فوتبال کشورمان شدیداً توصیه میشود.
هایمیر هالگریمسون مربی مشترک تیم ملی ایسلند (در کنار لارس لاگربک) اشاره میکند:
یک اصطلاح ایسلندی داریم که می گوید: thetta reddast
با ماشین مربی ایسلند در حال سفر هستیم، در جوار کوه «الدفل»؛
اینجا که باشی یعنی همه چیز خوبه!
او ادامه می دهد:
یعنی همه چیز خوب پیش می رود.
روی یک پرتگاه صخره ای توقف می کنیم و با یک منظره خیره کننده از تپه ها در بالا و دریایی در پایین مورد استقبال قرار می گیریم. یک کشتی مسافرتی از پایین عبور می کند. هزاران مرغ دریایی در بالای سر ما هستند. احساس می کنی که در آخر دنیا هستی و یا شاید در شروع آن!
هالگریمسون به شوخی می گوید:
عکاس ها که به اینجا می رسند، ارضاء می شوند!
«الدفل» یک کوه معمولی نیست، بر روی یک جزیره کوچک ماهیگیری قرار گرفته که «هایمای» نامیده می شود. در فاصله دو ساعته از جنوب «ریکیاویک» قرار داشته و حدود ۴۰۰۰ نفر در آن سکونت دارند. هالگریمسون در اینجا به دنیا آمده ولی در ۵ سالگی، زادگاه خود را ترک می کند هر چند که چیزی به خاطر نمی آورد.
در سال ۱۹۷۳، آتشفشان مشرف به این شهر کوچک بدون هیچ هشدار قبلی از سوی مسئولان محلی، دچار انفجار شده و گدازه های آن به دامنه کوه ریخته می شوند. بخش هایی از شهر در زیر خاکسترهای آتشفشانی مدفون می گردد. بسیاری از خانواده ها هر آن چه که داشتند را از دست می دهند. جزایر تخلیه می شوند. در یک لحظه به نظر می رسید که آنها هرگز بر نخواهند گشت.
heimir_hallgrimsson-large_transqvzuuqpflyliwib6ntmjwfsvwez_ven7c6bhu2jjnt8
اما پس از سپری شدن چند سال، آنها برگشتند. به طرز معجزه آسایی، هیچ کس کشته نشد. همان تکه سنگ هایی که از فوران آتشفشان به جا مانده بودند، برای ساخت یک فرودگاه در آن جزیره مورد استفاده قرار گرفتند. آنها خانه های جدید ساختند، خانه هایی بهتر. با حرارت زمین که از جریان گدازه های آتشفشانی به وجود آمده بود، خودشان و خانه هایشان را گرم می کردند. آنها در سمت دیگر تپه که از فوران گدازه ها در امان مانده بود، یک زمین فوتبال جدید ساختند و در سال ۱۹۷۹، باشگاه فوتبال این جزیره یعنی IBV برای اولین بار به قهرمانی ایسلند دست یافت. همه چیز خوب بود و کارها رو به راه.
تلفن هالگریمسون به صدا در می آید. پشت تلفن کسی نیست جز همکارش و مربی تیم ملی ایسلند یعنی لارس لاگربک. او تماس گرفته تا درباره یکی از بازیکنان با وی صحبت کند. از بیرون ماشین بسیار دشوار بود که بفهمید چه مکالمه ای بین این دو مربی تیم ملی درباره مراحل آماده سازی یورو ۲۰۱۶ رد و بدل می شود. ایسلند از آن نوع کشورهای آزاد و آسان گیر است که تقریباً می توان گفت که خوشی در آن گناه محسوب نمی شود. حوادث جنایی به ندرت اتفاق می افتد و بسیاری از ناهنجاری ها و نمادهای قدرت کشورهای بزرگ تر همچون پلیس، سربازها، ترافیک های سنگین و نیروهای امنیتی را مشاهده نمی کنید.
۹۹۳۳۷۷۲۳_mcc0heimir_hallgrimsson_header-large_transqvzuuqpflyliwib6ntmjwfsvwez_ven7c6bhu2jjnt8
به جای اینها، قدرت جنبه اجتماعی تر و مفهومی تری دارد. ایسلندی های کمتر یا بیشتر، مراقب خودشان هستند و «چند وظیفه ای» بودن، یک سنت ملی در این کشور است. هانس هالدورسون دروازه بان ایسلند یک فیلمساز است که ویدئوی مسابقات موسیقی یورو ویژن ۲۰۱۲ را کارگردانی می کرد. شهردار کنونی ریکیاویک، یک پزشک است و قبل از رسیدن به این سمت، یک استندآپ کمدین بود. بر خلاف روی هاجسون، یواخیم لوو و آنتونیو کونته، مربی تیم ملی ایسلند یعنی هالگریمسون در «هایمای» به طور پاره وقت با دو دندانپزشک همکاری می کند. او می گوید:
برخی از افراد، گلف بازی می کنند. من دندانپزشکی می کنم. مادرم همیشه ناراضی بود که چرا من بیشتر تلاش نمی کنم. در ایسلند نمی توان با مربیگری فوتبال به پول و ثروت رسید.
هالگریمسون می پذیرد که یک بازیکن خوب نبود. وی خودش را یک مدافع ضعیف توصیف کرده ولی می گوید که علاقه شدیدی به مربیگری داشت. بعدها، اولین مربی ایسلندی شد که مدرک مربیگری حرفه ای یوفا را به دست آورد. او مربیگری را در تیم IBV شروع کرد. ابتدا در تیم جوانان باشگاه، سپس تیم زنان و آن گاه تیم مردان. در سال ۲۰۱۱ بخت به او روی آورد و به عنوان مربی، به تیم ملی پیوست. پنج سال بعد، او در بزرگ ترین نمایش فوتبال اروپا حضور دارد. هالگریمسون می گوید:
ما قطعاً از لحاظ فردی، بهترین مهره ها را نداریم و همانند بهترین تیم ها، مالکیت توپ بالایی را نمی توانیم داشته باشیم، ولی ما نظم، تمرکز و سخت کوشی داریم. سخت کوشی مهم ترین ارزشی است که در هر عرصه ای لازم می باشد. وقتی که داریم با بچه ها صحبت می کنیم، به آنها می گوییم « duglegur» یعنی سخت کوش باش. خیلی خوبه است، زیرا شما همه تلاش خود را معطوف می کنید و بعد از مدتی، احتمالاً متوجه می شوید که زندگی به سوی آسان شدن گام بر می دارد.
لارس لاگربک سرمربی تیم ملی ایسلند می گوید:
من فکر کنم که اینجا در شش ماه آخری که بوده ام، حتی دشواری های بیشتری وجود داشته باشد در مقایسه با دورانی که در سوئد حضور داشتم. اما نمی توانم بابت این حقیقت، شگفت زده باشم. همه مردم به تیم های ضعیف تر علاقه زیادی دارند.
ll-large_transqvzuuqpflyliwib6ntmjwfsvwez_ven7c6bhu2jjnt8
حتی اصطلاح «تیم ضعیف تر»، تنها می تواند خراشی باشد بر آن چه که ایسلند طی همین چند سال اخیر به دست آورده است. کشوری که به اندازه ویگان جمعیت دارد و حتی هرگز موفق به راهیابی به یک تورنمنت معتبر نشده بود. کشوری که نه تاریخچه فوتبالی غنی داشت و نه حتی چند بازیکن درجه یک جهانی. تنها تا دهه اخیر، برجسته ترین نتیجه تاریخ فوتبال ایسلند، تساوی ۱-۱ مقابل فرانسه به عنوان قهرمان جام جهانی ۱۹۹۸ بود. حالا همین ایسلند باید امشب با همین فرانسه رو به رو شود؛ آن هم در مرحله یک چهارم نهایی یورو ۲۰۱۶!
ایسلند همیشه در سطح جهانی به دلیل تواضع ذاتی که دارد، از بزرگان مشت می خورد. به علت موقعیت این ژئوپلتیک این کشور به عنوان دروازه اروپا به ویژه در دوران جنگ سرد، همیشه مورد توجه قرار داشت و هنوز هم دارد. تیم هندبال ایسلند در المپیک ۲۰۰۸ به مدال نقره رسید. ایسلندی ها حتی بیشتر از آمریکا، به عناوین قوی ترین مرد جهان دست یافته اند. اما فوتبال همواره به عنوان شور و شعف ملی آنها بوده است.
گایر تورستاینسون رئیس فدراسیون فوتبال ایسلند می گوید:
فوتبال در میان مردم گسترش یافته است.
ما همواره اعتقاد داریم که می توانیم به در بالاترین سطح جهانی حضور داشته باشیچه در زمینه ورزش و چه موسیقی. این همان چیزی است که احتمالاً در روحیه ما وجود دارد. ما مثل یک ملت با جمعیت ۳۳۰۰۰۰ نفری عمل نمی کنیم. هر کسی به رونق اقتصادی خود توجه دارد و اگر روزی همانند یک ملت چند میلیونی عمل کنیم، همه چیزمان خراب می شود.
حدود ۱۰ درصد از جمعیت ایسلند به فرانسه سفر کردند تا نمایش این تیم در یورو ۲۰۱۶ را از نزدیک ببینند. اگر شما یک روز عصر از ریکیاویک شروع به رانندگی کنید، می توانید خودتان را به هر جایی از کشور که یک مسابقه فوتبال برگزار می شود، برسانید. حتی یک مسابقه فوتبال از دسته سوم که داخل پارک ها برگزار می شود، باعث جذب صدها تماشاگر شده و ایسلند بیش از هر کشوری روی کره زمین، دیوانه فوتبال دارد.
Iceland's team poses prior to the Euro 2016 round of 16 soccer match between England and Iceland, at the Allianz Riviera stadium in Nice, France, Monday, June 27, 2016. Photo: AP
به علت سرمای قطب شمال و نادر بودن نور خورشید، برگزاری مسابقات فوتبال در حدود ۸ ماه از سال دشوار است. اغلب زمین های موجود در ایسلند، زمین های شنی سفت بوده که اگر یک بازیکن به روی آن بیفتد، پوست پاهای او کنده خواهد شد. هالگریمسون همان زمینی را در «هیمای» به ما نشان می دهد که در دوران کودکی بر روی بزرگ شد. دروازه هایی بدون تور، بدون هیچ علامت و خط کشی روی زمین. اساسی ترین زیرساخت های فوتبالی این کشور همین هایی هستند که می بینیم.
در اوایل دهه ۱۹۹۰، نروژ برای اولین بار در میان کشورهای شمال اروپا، شروع به ساختن زمین های فوتبال با ابعاد واقعی در یک محیط مسقف نمود. سپس فدراسیون فوتبال ایسلند یک نماینده را به نروژ فرستاد تا طرح گسترش فوتبال در نروژ را الگوبرداری نماید. حاصل این الگوبرداری، گسترش «خانه فوتبال» در هر یک از شهرهای ایسلند شد که در واقع همان زمین های فوتبال با ابعاد اصلی ولی در یک محیط مسقف می باشد تا بازیکنان از سرما در امان مانده و همین طور از نور مورد نیاز برخوردار شوند.
با دریافت وام های بانکی، این ایده محقق گردید. وام های بزرگی برای ایجاد زیرساخت های فوتبال در نظر گرفته و در سال ۲۰۰۰، اولین خانه فوتبال در نزدیک فرودگاه «کفلاویک» ساخته شد. طی چندین سال، هفت سالن ورزشی مسقف با زمین فوتبال دارای ابعاد واقعی و همچنین صدها زمین کوچک تر برای همه شرایط آب و هوایی به مرحله بهره برداری رسید.
young_players-large_transqvzuuqpflyliwib6ntmjwfsvwez_ven7c6bhu2jjnt8
یکی از باشگاه هایی که از این شرایط بهره مند گردید، باشگاه «برایدابلیک» در محله های جنوبی ریکیاویک بود. آنها دومین خانه فوتبال ایسلند را در سال ۲۰۰۲ ساختند که در حال حاضر، فراگیر ترین مجموعه فوتبال پایه محسوب می شود. بخشی از بودجه مالیات دهندگان جمع آوری شد تا کودکان را از ۳ سالگی برای تمرین به خانه های فوتبال ببرند. آنها، ۱۱ ماه سال و ۶ بار در هفته تمرین می کنند.
ددی رافینسون مسئول توسعه فوتبال پایه در ایسلند می گوید:
قابلیت دسترسی باعث جدا شدن افراد متقاضی از یکدیگر می شود. لازم نیست که برای یافتن یک مجموعه دارای امکانات خوب، مسافت زیادی را بپیمایید. حضور در تمرینات فوتبال هزینه خیلی زیادی ندارد. هر کسی می تواند بازی کند. ما بچه ها را از ۱۰ یا ۱۲ سالگی انتخاب نمی کنیم. همین یکی از بزرگ ترین مشکلات در آکادمی های فوتبال است. آنها خیلی زودتر انتخاب می شوند.
حاصل موفقیت برایدابلیک، ۷ یا ۸ بازیکن خوب است و پرورش یک نسل طلایی. گروهی از بازیکنان که نه تنها از لحاظ تکنیکی، بازیکنان خوبی محسوب می شوند بلکه همه آنها از یک سیستم مشابه می آیند. چهار بازیکن حاضر در تیم ملی ایسلند در یورو ۲۰۱۶ از برایدابلیک می آیند از جمله چارلتون یوهان برگ گودماندسون و گیلفی سیگوردسون که بهترین بازیکن ایسلند محسوب می شود.
به همراه امکانات جدید، مربیان جدید نیز می آیند. برایدابلیک به تنهایی ۳۱ مربی دارد. برای هر ۵۰۰ نفر، یک مربی دارای مدرک یوفا در ایسلند وجود دارد در حالی که در انگلیس، برای هر ۵۰۰۰ نفر، یک مربی در نظر گرفته شده است. رافینسون می گوید:
از آن جایی که ما هیچ پولی بابت امکانات فوتبال پرداخت نمی کنیم، در عوض می توانیم پول خوبی را به مربیان بهتر بدهیم. به همین دلیل، مربیگری فوتبال در حال حاضر تبدیل به دومین شغل پر اقبال در کشورمان شده است. همچنین، اگر بازیکنی همچون آلفی فینبوگاسون یا گودماندسون پیشرفت کنند و به باشگاه های بزرگ تر بروند، یک مبلغی به عنوان حق پیشرفت به ما می رسد.
تورستاینسون نیز به سرعت نقش فیفا و یوفا را در توسعه فوتبال کشورهای کوچک تر مورد اشاره قرار می دهد. بدین ترتیب، فوتبال روی چمن رونق یافت و نسل بازیکنان که می خواستند فوتبال ایسلندی را تغییر بدهند، آبستن همین اتفاق شد. البته همیشه اوضاع به همین خوبی پیش نرفت. در سال ۲۰۰۸، بحران مالی اروپا به ایسلند رسید و سه بانک اصلی ایسلند همگی ورشکسته شدند. آشفتگی اقتصادی و اتهامات متقابل سیاسی آغاز گردید. برخی از سیاستمداران، این تلفات اقتصادی کشور ایسلند را همچون توبیخ یک انسان بی گناه توصیف نمودند. هالگریمسون می گوید:
این اتفاقات طوری بودند که انگار ما داروهای غیر قانونی خورده بودیم. مثلاً در دوچرخه سواری، استروئید می خورند تا مسیر خود برای رسیدن به موفقیت را کوتاه کنند. در آن تلاطمات مالی، دقیقاً چنین اتفاقی افتاد. مردم کارهایی کردند که نباید می شد تا بتوانند سریع تر به پول برسند. در حال حاضر، اعتماد کمتری در همه چیز دیده می شود.
این مشکلات اقتصادی برای فوتبال ایسلند آخرالزمان نبود. زیرساخت ها در کشور ساخته شدند و حتی با اجبار باشگاه های ایسلندی برای سرمایه گذاری بر روی استعدادهای جوان ایسلندی به جای خرید بازیکنان گران قیمت خارجی، کمک شایانی به تیم ملی شد. به تدریج، شرایط اقتصادی بهبود یافت. کشور آستین هایش را بالا زد و رسید به جایی که امروز می بینیم. همه چیز خوب است و کارها رو به راه!
گیلفی سیگوردسون یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی ایسلند است که حاصل همین برنامه های زیرساختی می باشد. او در کشوری به دنیا آمده که هرگز گرمای فوتبال و حضور در تورنمنت های معتبر جهانی را نچشیده بود اما اکنون او یکی از بازیکنان درجه یک است که در مرحله یک چهارم نهایی یکی از معتبر ترین تورنمنت های فوتبال حضور دارد.
gylfi_sigurdsson-xlarge_transblexapioba-lbtxcy9do8ah6nagrhlyitt2jz2zqrks-1
در دهه ۱۹۹۰، ایسلند یک تیم کوچک در اروپا بود ولی باز هم بالاتر از تیم هایی همچون سن مارینو قرار داشت. آنها چند بازیکن مطرح همچون ایدور گودیانسون، هرمان هایدارسون و لاروس سیگوردسون را به جامعه فوتبال تحویل دادند.
در اکتبر ۲۰۱۱، فدراسیون فوتبال ایسلند به لارس لاگربک تلفن زد در شرایطی که این مربی سوئدی به دوران حضور کوتاه خود در نیجریه خاتمه داده و به فکر بازنشستگی بود. او آخرین محل کار خود را در ایسلند انتخاب کرد و با هالگریمسون به عنوان چشم و گوش خود در فوتبال داخلی ایسلند، یک پروژه بزرگ را آغاز کرد. هالگریمسون درباره نحوه ارتباط خود با لاگربک می گوید:
ما تا وقتی با هم صحبت می کنیم که موافق هستیم. این یک روش سوئدی است و نه ایسلندی.
سیستم مورد نظر گام به گام و به آهستگی پیش روی کرد. روان شناسان و مربیان تخصصی تر و آنالیز ویدئویی اضافه شدند. همین طور نتایج بهتر شدند و افراد بیشتری به سوی استادیوم ها سرازیر. در این روزهای، بلیت مسابقات خانگی طی ۲۰ دقیقه به فروش می رسند. ظرفیت ورزشگاه های ۱۵۰۰۰ نفری را با برداشتن پیست های دو و میدانی در کنار زمین، افزایش داده شد.
اکنون بچه هایی که داخل یک سالن مسقف بازی می کردند، تبدیل به بازیکنانی تکنیکی همچون سیگوردسون، گودماندسون و فینبوگاسون با ساختار تدافعی و بازی دفاعی ایسلند ترکیب شده و دیگر خبری از آن فوتبال کسالت آور نیست. روح ساخته شده در سالن های گرم در حال حاضر تبدیل به تیم ملی ایسلند شده و این بازیکنان در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. هالگریمسون می گوید:
گیلفی سیگوردسون بهترین بازیکن ماست و شاید هم سخت کوش ترین. اما هرگز نمی توانیم با ۱۱ بازیکن مجزا پیروز شویم.
پس از ناکامی ایسلند در پلی آف و از دست دادن جواز حضور در جام جهانی ۲۰۱۴ در آخرین لحظه، تیم ملی توانست در مسابقات مقدماتی یورو ۲۰۱۶ با اقتدار ظاهر شده و به راحتی یکی از ۲۴ سهمیه را به دست بیاورد آن هم با شکست دادن هلند در هر دو بازی رفت و برگشت، شکست دادن ترکیه و چک در خانه و قطعی شدن حضور در یورو قبل از انجام دو بازی پایانی.
iceland_quali-large_transqvzuuqpflyliwib6ntmjwfsvwez_ven7c6bhu2jjnt8
بلافاصله پس از این موفقیت، همه استعدادیاب ها و مدیرهای فنی به دنبال یافتن دلایل این موفقیت های فوتبال ایسلند بودند. شب های سرد، فوتبال چمن در داخل سالن، استفاده از دو سرمربی، همه و همه برای آنها جالب به نظر می رسد.
بیارکی گونالوگسون بازیکن اسبق تیم ملی ایسلند در دهه ۱۹۹۰ می گوید:
این نسل فوتبال ما بی نظیر است. ۸ یا ۱۰ بازیکن داریم که طی مدت دو سال به دنیا آمده اند و از ۱۴ یا ۱۵ سالگی با هم بازی می کنند. این که فکر کنیم این موفقیت ها دوباره و دوباره به دست می آیند چون که ما سالن های فوتبال چمنی داریم، چندان از نظر من قابل قبول نیست. این نسل فوتبال ما دلایل موفقیت است. این نسل در سال های ۲۰۰ یا ۲۰۰۱ به دنیا آمدند ولی من نگرانم که آیا می توان آنها را برای مدت طولانی حفظ کرد.
گونالوگسون که اکنون یک مدیر برنامه بازیکنان فوتبال است، در تیم پرستون زیر نظر دیوید مویس بازی می کرد و در ۲۸ سالگی به علت مصدومیت از فوتبال خداحافظی کرد.
فوتبال ایسلند طی ۱۰ سال آینده نگاه های بیشتری را به سوی خود جلب خواهد کرد. نسل کنونی تیم ملی ایسلند هر دو نوع وضعیت حاکم بر فوتبال این کشور را لمس کرده است. هم زمین های شنی شخصیت ساز را دیده و سالن های گرم و خانه های سبز فوتبال روی چمن را. سیگوردسون در زمین های یخ زده و دمای زیر صفر رشد کرده و تنها مدت کوتاهی از دوران فوتبالش را پیش از حضور در تیم ردینگ، در سالن های گرم گذرانده است.
هالگریمسون در ادامه می افزاید:
فوتبالیست های امروزی به آینده می نگرند. آنها به دنبال هرمان هریدارسون نیستند. این نوع آدم ها (امثال هریدارسون) به تدریج در حال محو شدن خواهند بود. ما نسل جدیدی داریم. بازیکنانی متفاوت تر و تکنیکی تر اما با همان فیزیک بدنی و شخصیت. اما آن چیزی که مرا می ترساند، این واقعیت بوده که ممکن است به تدریج این شخصیت را از دست بدهیم.
وقتی به هالگریمسون می گویم که فیزیک بدنی بازیکنان ایسلند به دلیل ژنتیک مردم این کشور است، او جا خورده و می گوید:
این حقیقتی را می گویید به گذشته مربوط است. الان اگر به مدارس بروید، در زنگ تفریح مشاهده می کنید که همه نشسته اند و با گوشی های تلفن همراه خود مشغولند. به خانه هم که می روند، جلوی پلی استیشن می نشینند. ما باید از ابتدا این بچه ها را مدیریت کنیم.
تورستاینسون می گوید:
ما در ایسلند چنین روحیه ای نداریم که بخواهیم برویم و ببیازیم. همین در یورو ۲۰۱۶ برگ برنده ایسلند است. حتی شاید بیش از حد، اعتماد به نفس داشته باشیم، چیزی در حد خود بزرگ بینی!
یورو ۲۰۱۶ برای هالگریمسون، هم یک شروع و هم یک پایان خواهد بود. پس از دو سال دستیاری، دو سال مربی مشترک (به همراه لاگربک)، او پس از پایان تورنمنت و بازنشستگی لاگربک، به عنوان سرمربی ایسلند روی نیمکت این تیم خواهد نشست. همه این شواهد نشان می دهند که او باید از مطب دندانپزشکی اش دل بکند. او می گوید که مربیگری فوتبال یک شغل امن نیست اما قصد ندارد در مطبش، به هیچ بیماری وقت معاینه بدهد.
hallgrimsson-large_transqvzuuqpflyliwib6ntmjwfsvwez_ven7c6bhu2jjnt8
ایسلند از آن کشورهایی است که مردمش علاقه خاصی به حفظ روش های سنتی زندگی خود دارند. شاید همین واقعیت باعث شده که ایسلند پیشرفت کرده و رونق بگیرد و به سوی نوآوری و تکامل حرکت کند. جزیره ای در یک گوشه از دنیا که با یک پرواز حداقل سه یا چهار ساعته از آنجا می توان به یک منطقه یخ نزده رسید. شاید ایسلند آخرین ملتی کشف نشده در اروپا باشد. ابتدا رادیو و تلویزیون به این سرزمین رفت، سپس سیستم مالی و اقتصادی و گردشگری، اکنون رسانه های دیجیتال و استعدادیاب های فوتبال اروپا. چند ماه پس از افشاگری های روزنامه پانامایی و چند سال پس از فروپاشی بانک ها این کشور، اکنون مردم ایسلند با حضوری درخشان در یورو ۲۰۱۶ بیش از پیش به ارزش های خود پی می برند.
هالگریمسون در پایان خاطرنشان ساخت:
مردم ما می دانند که در این کشور فساد وجود ندارد. همه چیز سالم است چرا که ما نه ارتشی داریم و نه هرگز در جنگی شرکت کرده ایم. تیم های ملی ما در رشته های ورزشی همچون هندبال، فوتبال و بسکتبال همان ارتش ما هستند و ما در حال جنگ با سایر ملت ها هستیم.
مهم نیست که داوید آلابا و کریستیانو رونالدو نداشته باشیم. حتی نسل بعد هم مهم نیست. ما در بزرگ ترین چالش فوتبالی تاریخ ایسلند هستیم. همه چیز خوب پیش می رود و در یک کلام؛ Thetta reddast
هالگریمسون ما را به نزدیک بندر می برد و با لبخندی بر لب، ما را مشایعت کرده و برایمان دست تکان می دهد. (به نشانه خداحافظی) در همین لحظه، وزش یک تندباد، امواج مجاور لنگرگاه را شلاق زده و مرغ های دریایی پرواز می کنند. همه چیز متلاطم ولی آرام به نظر می رسد.
43 43