به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، محمدامین قانعیراد، عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، عنوان این نشست را برای اینکه فراتر از دانش به موضوع نگاه میکند و مهمتر اینکه میخواهد نقد اجتماعی ارائه کند جالب دانست و بر اینکه نقد جامعهشناسی باید نقد متمایزی نسبت به نقد افراد دیگری باشد که از موضع صنفی، اقتصادی و غیره به موضوعات نگاه میکنند، تاکید کرد.
قانعیراد گفت: «ممکن است که مطلق کالاییشدن را منفی بدانیم و آیا اینکه نفس این خوب است یا نه، نیاز به بحث دارد. کالاییشدن یک بخش از زندگی بشری را تشکیل میدهد. ما کالاییشدن دانش را در غرب هم داریم، در غرب بعد از یک دوره خودبینانه نسبت به دانش، با دورههایی مواجه هستیم که پدیده صنعتی علم رخ میدهد و این دانش به مثابه یک کالا درمیآید و علم و فناوری تبدیل به بخشی از ساختار تولید سرمایهداری پیشرفته میشود. اتفاقی هم که افتاد این بود که اجتماعات علمی به کارخانجات علمی تبدیل شدند. در دوره اولیه انقلاب علمی، پدیدهای اتفاق افتاد که دانشمندان در اجتماعات علمی بودند و بعدها تبدیل به کارگران علمی شدند. به تدریج شیوه خصوصی تولید دانش و اطلاعات یا شیوه صنعتی به مثابه کالا اتفاق افتاد.»
شاید بخشی از کالاییشدن در هر جامعهای اجتنابناپذیر باشد
او ادامه داد: «شاید بخشی از کالاییشدن دانش اجتنابناپذیر باشد، شما در هر جامعهای که زندگی کنید با این پدیده مواجه هستید، اما آنجایی که نباید دانش کالایی شود، دانشگاه است. من هرچند که از دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی دفاع میکنم، اما این به معنای یک نهاد توزیعکننده خدمت اجتماعی نیست. امکان این وجود دارد که ما با شرایطی روبهرو شویم که دانشگاه رایگان باشد، اما با تولید کالا مواجه باشیم.»
این استاد جامعهشناسی افزود: «دانشگاه علامه طباطبایی در دوره 8 ساله معروف مکانی برای تولید دانش کالایی شده بود. دانش کالایی یعنی دانشی که در خدمت منافع خصوصی قرار میگیرد و ممکن است این منافع خصوصی در خدمت دولت باشد، اما دانش عمومی از نظر من یک دانش غیرکالایی است. به نظر من باید از آن جوابهای مرسوم بین دولت و بازار و جامعه خارج شویم و به یک نوع نگرش سهجانبه و سهنوع نهادی برسیم که هرکدام از اینها در تعامل با هم میتوانند یک جامعه را شکل دهند. دولت، بازار و جامعه مدنی هرکدام نقشی در ساخت جامعه دارند. ما اکنون در شرایطی هستیم که باید کمک کنیم جامعه ساخته شود. همچنین به همین ترتیب ما دانشگاهیان باید کمک کنیم تا دولت هم شکل بگیرد.»
قانعیراد ادامه داد: «ما نیاز داریم تا دولت و بازار را بسازیم و کاری کنیم که این سه نهاد در ارتباط با هم قرار بگیرند. به این ترتیب ما با سه نیروی تحول اجتماعی روبهرو میشویم که این نیروها در همه جوامع انسانی بودند و در جامعه ما هم هستند و باید با این سه نهاد به نحوی در تعامل بود تا مفهوم درستی از دولت، جامعه و بازار را ایجاد کنیم بدون اینکه درگیر بنیادگرایی دولت، بازار یا جامعه شویم. بنیادگرایی دولت جایی است که میخواهد منطق خود را در همهچیز وارد کند و بنیادگرایی بازار منطق خود که همهچیز را در پول میبیند میخواهد به همهجا سرایت دهد.»
هنوز از مفهوم سلبی نسبت به بازار، دولت و جامعه رها نشدهایم
قانعیراد گفت: «از آن طرف گرایشهای ضددولتی و بازاری را هم داریم که به نوعی به بنیادگرایی جامعه قائل هستند و میخواهند همهچیز را به پدیدهای به اسم جامعه تقلیل دهند. خیلیها جامعه را یک منبع خطر میدانند و خیلیها هم ذاتا به بازار اعتماد ندارند. من با این نظر مخالفم که بازار را یک جعبه سیاهی در نظر بگیریم و هر اتفاقی که افتاد را به آن ربط دهیم. اتفاقات این روزهای دو کره را که بسیار جالب است باید با هم مقایسه کنیم، در کرهجنوبی جمعیت چندصدهزار نفری برای اتفاقاتی که در دولت افتاده است در خیابانها هستند، دولتی که تحت حاکمیت بازار اداره میشود، اما در کرهشمالی بازار وجود ندارد و در مقابل نفوذ آن سالهاست که مقاومت میکنند. مفهوم سلبی نسبت به جامعه، دولت و بازار چیزهایی است که هنوز از آنها رها نشدهایم. نیرویی که از اجتماعی شدن دفاع میکند، نیرویی که سعی میکند همه را بازاری کند و نیرویی که فرآیند دولتیکردن پدیدهها را دنبال میکند؛ هرسه اینها میخواهند واقعیت را بسازند، خواه این واقعیت دانشگاه باشد یا غیره.»
در ایران در مرحله راهاندازی دانشگاه هستیم
رئیس سابق انجمن جامعهشناسی ایران افزود: «چیزی که در ایران هویدا است، تشدید فرآیندهای دوگانه بازار و دولت است. همهچیز یا دولتی یا بازاری میشود. دانشگاه هم از یک طرف دولتی و از طرف دیگر مجری بازار شده است. به نظر من در ایران در مرحله راهاندازی دانشگاه هستیم. درست است که دانشگاه یک سابقه چندینساله دارد، اما به نظر من اکنون در حال تاسیس آن هستیم. ما مفهوم روسی بازار را داریم که یک بازار فاسد، قاچاق و پر از رابطه بازاری است و هنوز بازار نداریم و باید آن را راهاندازی کنیم و باید زمینههای سیاسی، حقوقی و چارچوبهای آن را بسازیم. باید بازار را از نظر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تاسیس کنیم، چون در ایران بازار فرهنگی وجود ندارد. چیزی که پروتستانها در غرب انجام دادند. ما در ایران به امثال مسعود نیلی احتیاج داریم به شرط اینکه او دیالوگهایی هم با جامعهشناسان داشته باشد. به نظر من این سه نهاد هم منبع خطرند هم منبع نجات. استبداد، پوپولیسم و بیعدالتی از همینها درمیآید و از طرف دیگر رهایی، همبستگی و غیره نیز در دل همین نهادها جستوجو میشود، بنابراین باید یک برخورد سیالتر با این سه نهاد داشته باشیم.»
دانشگاه و دانشجو باید در برابر بازار، دولت و جامعه منتقد باشند
او گفت: «بحث توسعه در زمان اصلاحات به این معنا بود که از قدرت دولت کاسته شود، اما نه اینکه به قدرت بازار افزوده شود، بلکه جامعه قوی شود، چون جامعه مدنی مطرح بود. نیروی دولتیشدن در ایران تا حدی با نیروی بازاریشدن ائتلاف داشته است. دانشگاه به نظر من زنده بودنش به فعالیتهای دانشجویی و غیره است و بدون آن نمیشود اسم آن را دانشگاه گذاشت، اما باید با مفاهیم هم به صورت دقیق برخورد کرد. من قبول دارم در جامعه ما یک نیروی بازاری به دنبال تقویت رابطه دانشگاه و بازار است و نیرویی میخواهد دانشگاه را به سوی بازار یا دولت بکشاند، از آن طرف ما دانشگاهی میخواهیم که در خدمت جامعه قرار بگیرد.»
قانعیراد در پایان گفت: «دانشگاه ذات هستیشناختی ندارد ولی ما میتوانیم در دانشگاه ایده فلسفی داشته باشیم. مفهوم افلاطون از دانشگاه اقتدارگرایانه بود که ما هم با آن موافق نیستیم، اما در یک چیز مشترک هستیم؛ که دانشگاه باید در خدمت اخلاق و حقیقت قرار گیرد و جامعه ما به این نیاز دارد. دانشگاه، دانشجو و استادان باید در برابر بازار، دولت و جامعه منتقد باشند.»