حمید حسین زاده
سمن های حوزه جوانان برای انجام فعالیت و ارائه خدمات داوطلبانه در عرصههای تربیتی جوانان با مشارکت جوانان و بر اساس مدیریت جوانان با استناد به موضوع ماده صد و دوازده قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فعالیت می کند. ضرورت تشکیل سمن ها در حوزه جوانان آشنا ساختن آن ها
با ویژگی های لازم برای همکاری در یک جامعه کوچک است که در زمینه ای خاص فعالیت می کنند. سمن ها از تشکیل خود اهدافی را دنبال می کنند، اهدافی از پیش طراحی شده که حرکت در مسیر آن و رسیدن به آنها هدف اصلی ایجاد سمن ها
بوده است.حال سوال این است که سمن ها تا چه اندازه توانسته اند مسائل و مشکلات کشور را به یک مطالبه ملی تبدیل کنند و درا ین مسیر مردم را با خود و دولت همراه سازند.به نظر می رسد گسترش و ترویج روحیه مطالبه گری می تواند یک از اهداف و رسالت های سمن ها باشد.سمن ها باید مردم را نسبت به مشکلات موجود آگاه سازند و حل مشکلات را از دولت و مسئولین مطالبه کنند.
توسعه سازمان های مردم نهاد (سمن) به عنوان تشکل هایی
که می توانند نقش مهمی در توسعه پایدار کشور داشته باشند بیش از یک دهه است که به دغدغه ای مهم برای کارشناسان مسائل اجتماعی تبدیل شده است. اینکه چنین دغدغه ای تا چه حد برای دولتمردان وجود دارد هر چند مسئله مهمی است اما، موضوع مهمتر این است که جامعه ما تا چه حد ظرفیت چنین فعالیت هایی که عام المنفعه، اجتماعی و خودجوش هستند را دارد. برخی کارشناسان مسائل اجتماعی، ضعف تشکل های مردم نهاد در ایران را مربوط به نبود ظرفیت کافی در جامعه و برای مثال ضعف افراد در کار گروهی می دانند و برخی دیگر همچنان که ضعف ها را به پایین بودن سرمایه اجتماعی افراد ربط می دهند از نبود اعتماد به دستگاه های اجرایی، عدم اثر بخشی کار گروهی در جامعه و... حرف می زنند. به هر حال در جامعه امروز، سازمان های مردم نهاد مانند خیریه ها یا سازمان هایی که در زمینه های تخصصی فعالیت دارند می توانند تاثیرگذاری زیادی بر توسعه یک جامعه داشته باشند.
شیوا مرادی مددکاراجتماعی و جامعهشناس در پاسخ به این سوال که چرا جوانان و فرهیختگان ما دغدغه مطالبه گری اجتماعی و حضور در سازمانهای
مردم نهاد نداشته و کلا نسبت به ایجاد و سازماندهی آن علاقه ای نشان نمی دهند، می گوید:"عدم آشنایی با حوزه فعالیت اجتماعی و نداشتن روحیه تیمی و تشکیلاتی از اهم آن است. متاسفانه مردم ما دچار نوعی بی تفاوتی اجتماعی و ناامیدی شده اند که بسیار متاثر از فقر و محرومیت رفاهی وبی عدالتی اقتصادی موجود است. دلیل دیگر ضعف در فرهنگ فعالیتهای جمعی و گروهی است که به دلیل نداشتن روحیه کار تیمی ،تشکلها نتوانسته اند کارکرد اصلی خویش را داشته و صد البته بتوانند تجربه و انگیزه مناسبی برای فعالیتهای جمعی مردم باشند. مورد مهم دیگر عدم حمایت مناسب حقوقی و اجتماعی مسئولین امر است که نتوانسته انگیزه مناسبی برای حضور و مشارکت مردم در این حوزه ایجاد کند. عدم تشویق و آموزش های عمومی در دوران تحصیل به انجام کارهای گروهی، عدم آگاهی از ساز و کار فعالیت سمن ها ،عدم شناخت کافی از نحوه پیگیری و مراحل ثبت سمن ها،ترس از آسیب های اجتماعی که ممکن است به دلیل آشنا نبودن با نحوه فعالیت در چهارچوب قانون اتفاق بیفتد و حتی وجود دغدغه های
اقتصادی فراوانی که جوانان با آن درگیر هستند از عوامل عدم تمایل به اینگونه فعالیت ها است.متاسفانه مردم حقوق اجتماعی خود را نمی شناسند، همانگونه که مطالبهگر حقوق مادی خود هستیم، باید مطالبهگر حقوق اجتماعی خود نیز باشیم، متاسفانه افراد حقوق اجتماعی خود را نمیشناسند و مطالبهگر آن نیز نیستند. باید برای دریافت حقوق اجتماعی خود نیز تلاش کرده و آن را مطالبه کنیم."
نیاز به مشارکت مردم، الگوی مناسب برای برآورده کردن نیازمندی افراد و اقشار خاص، انتخاب رویکرد عام المنفعه در جامعه، ایجاد حس تاثیرگذار بودن برای بانوان، عمق بخشی، حس تعلق پذیری به سمن ها و احساس پویایی و تحرک در زمینه های مختلف از دلایل تشکیل این سازمان ها در ایران است اما نبود یک چارچوب قانونی برای نظم بخشی و انضباط که باید خلأ های قانونی را در این حوزه از نگاه مسئولان مربوطه بررسی کند، یکی از نقاط ضعف این
سازمان هاست.
عدم بهره گیری از ظرفیت ها در حوزه های مختلف در سطح ملی و بین المللی، نامشخص بودن حیطه ماموریت افراد در این مراکز،برخورد انفعالی در مورد رویکردها و مطالبات، فقدان الگوی درونی براساس نیازمندی های اقشار مختلف، عدم تشکیل بانک جامع، عدم تلاش قابل قبول برای مصون سازی این نهادها و ورود برخی از این نهادها به موضوعات سیاسی و احزاب از دیگر نقاط ضعف سازمان های مردم نهاد است.