به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از اعتماد، او میگوید اصولگرایان باید برای شاکله مندی خود در انتخابات ٩٦ تلاش کنند و به نامزدی واحد برسند تا مقدمات موفقیت در انتخابات سال١٤٠٠ از همین انتخابات فراهم شده باشد.
پیشبینی شما از سناریوی انتخابات آینده چیست؟ انتخابات چند قطبی خواهد شد؟
اصلاحطلبان به اجبار به سمت آقای روحانی خواهند رفت و گزینهای بهتر از او سراغ ندارند. تنها تلاش میکنند که سهم بیشتری از دولت بگیرند. اصولگرایان اگر میخواهند مشارکت حداکثری را تضمین کنند باید گزینهای را معرفی کنند که وارد یک رقابت سخت و تنگاتنگ شوند و چالشی برای چگونه رای آوردن یا رای نیاوردن آقای روحانی فراهم کنند. این مساله وابسته به این است که اصولگرایان به وحدتی برای ارایه کاندیدای واحد برسند. اینکه گروه یا طیفی خاص از اصولگرایان فردی خاص را معرفی کنند و دیگران تمکین کنند، با مشکل مواجه میشوند. فردی باید از سوی اصولگرایان انتخاب شود که اکثریت اصولگرایان و مردمی که باور و اعتقاد به رویههای اصولگرایی دارند با دل و جان به آن فرد رای دهند. این فرد باید رای آور باشد و استراتژی برای آینده کشور داشته باشد. ادعاهای ورای واقعیت نداشته باشد و شعارهایی که میدهد در حد توان اجراییاش باشد.
آیا اصولگرایان به دنبال مشارکت حداکثری هستند یا حداقلی؟
اصولگرایان به دنبال حضور حداکثری همراه با نشاط مردم پای صندوقهای رای هستند. به هر حال مشارکت حداکثری امتیازات مثبتی پیش چشم جهان نیز برای ما دارد. فرقی هم نمیکند که آقای روحانی انتخاب شود یا خیر.
چه افرادی در اردوگاه اصولگرایی آمادگی کاندیداتوری دارند؟
مصادیق را نمیتوان بیان کرد. همواره و در هر انتخاباتی افراد واجد شرایط باید خود را برای حضور در انتخابات آماده کنند. به تعبیری خود را همیشه گرم نگه دارند تا در زمان مناسب بتوانند وارد عرصه رقابت شوند. یک تشکل فعال همیشه باید در حال گرم کردن خود باشد.
موتلفه، رهپویان، جبهه پایداری اعلام کردهاند که کاندیدای مستقل در انتخابات ارایه میکنند. این مساله آیا به ضرر اصولگرایان خواهد بود؟
این طیفها منظورشان این است که میخواهند کاندیداهایشان را برای به فینال رساندن در مجموعه اصولگرایان معرفی کنند و نهایتا یک گزینه انتخاب خواهد شد. اگر هر یک از این احزاب بخواهند فارغ از تصمیم جمعی گزینهای را معرفی کنند، مطمئنا اثربخشی نخواهد داشت.
اگر هدف رسیدن به فینال و با موفقیت گذراندن آن باشد، اصولگرایان امروز در چه نقطهای از مسیر قرار دارند؟
در حال انجام کارها هستند و مصاحبههای متعددی که از اصولگرایان میبینید بخشی از این کارها را نشان میدهد. فعلا گروهها و احزاب مختلف در مجموعه اصولگرایی برای دو انتخابات آتی دارند فعالیت میکنند و افراد مدنظر و مناسب برای کاندیداتوری در دو انتخابات را برای تصمیمگیری نهایی معرفی میکنند. در بین اصولگرایان هستند افراد و گروههایی که معتقدند باید از آقای روحانی حمایت کرد. این نگاه هم در مجموعه اصولگرایی وجود دارد اما به نظر میرسد که اصولگرایان کاندیدایی را قطعا برای انتخابات ریاستجمهوری معرفی میکنند.
آقای قالیباف اعلام کرده که برای حضور در انتخابات تنها با این شرط که اجماع کامل روی او وجود داشته باشد، به صحنه میآید. آیا اصولگرایان این شرط را میپذیرند؟
اگر بناست یک کاندیدا معرفی شود، کاندیداهای اصولگرا باید به این باور برسند که با چند کاندیدا نمیتوانند رقابت جدی با آقای روحانی داشته باشند. نکته مهم این است که همه طیفهای اصولگرایی باید پذیرای آن انتخاب باشند و فقط مورد پذیرش عدهای خاص نباشد.
احتمال کاندیداتوری آقایان حدادعادل، قالیباف و جلیلی را چقدر میدانید؟
شما این تعداد را نام بردید؛ تعداد دیگری هم به این افراد میتوان اضافه کرد که میتوانند به عرصه انتخابات وارد شوند. باید توجه کرد که اصولگرایان با تمام قوا و ظرفیت خود در انتخابات دوره دوازدهم ریاستجمهوری وارد نمیشوند. چرا که انتخابات سال ١٤٠٠ برای آنها خیلی مهمتر است. رونمایی از کاندیدای اصلی اصولگرایی در سال ٩٦ نخواهد بود. در عین حال برای انتخابات ٩٦ دست بسته هم نیستند. اگر اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری به اجماع نرسند با چالشی مواجه خواهند بود. امید است که اجماع سال ٩٦ منجر به این شود که در سال ١٤٠٠ بتوانند رونمایی مناسبی از کاندیدای خود داشته باشند.
پس میتوان گفت که استراتژی اصلی اصولگرایان در انتخابات ٩٦ پیروزی نیست بلکه رسیدن به شاکلهمندی مناسب برای انتخابات ١٤٠٠ است؟
بله، میتوان اینطور تعبیر کرد. همچنین میتوان استراتژی اصولگرایان را خراش انداختن به آرای آقای روحانی نیز دانست.
شما چه توصیهای به همفکرانتان دارید؟
در مجموعه کارهای سیاسی، بداخلاقی سیاسی باید حذف شود. از انگ زدن و افراط و تفریط باید پرهیز شود. البته حرکت هوشمندانه منافاتی با این اصول ندارد. متاسفانه افرادی هستند که به این اصول توجهی ندارند و بیشتر به دنبال کسب وجهه کاذب هستند.
این عدم رعایت اخلاق سیاسی آیا از آرایشان در پایگاه اجتماعی میکاهد؟
بله. البته این توصیه را باید به همه جریانهای سیاسی کرد. گفتمان و ادبیات یک جریان سیاسی باید به گونهای باشد که مخاطب، علاقهمند حمایت باشد؛ نه ریزش آرای آن. یکی از چالشهای جدی فعالان سیاسی مربوط به چگونه گفتمان کردن و عدم برخورداری از اخلاق سیاسی است.
اصولگرایان در سال ٩٤ در تهران یک لیست واحد ارایه کردند اما لیستشان نتوانست رای بیاورد. آیا همه مشکلات اصولگرایان با وحدت حل میشود؟
وحدت فقط در ادبیات و گفتمان و ارایه لیست واحد خلاصه نمیشود.
وحدت در عدد کمکی نمیکند؟
بله، جدای از اینکه گفتمان یک جریان سیاسی باید صادقانه و موثر باشد، باید گروهها و احزاب برنامهمحور باشند. شما نمیبینید که گروهها و احزابی منسجم با برنامه واحد و موثر برای اداره دولتها داشته باشد. پیش بینی ناپذیری از ویژگیهای سیاست ما شده است. چرا که احزاب قدرتمند و با برنامه نداریم و مردم نیز به احزاب باور ندارند.
آیا اصولگرایان از واقعیت مطالبات پایگاه اجتماعی خود شناختی دارند؟
فقط هم به اصولگرایان اشاره نکنید. بهطور کلی این مشکل در کشور وجود دارد و به همین دلیل است که رفتار و رای مردم از دیدگاه فعالان سیاسی پیشبینیناپذیر شده است. مهمتر اینکه احزاب و گروهها برنامه محور نیستند. دو جریان سیاسی در کشور یک استراتژی تعریف شده در اقتصاد برای خود ندارند. حتی تفکر سیستمی هم در دو جناح کشور وجود ندارد.