گروه اقتصادی: تابستان 1929، گروهی از فعالان اقتصادی آمریکا در نامه ای از فدرال رزرو (بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا) خواستند تا با افزایش نرخ بهره، جلوی سفته باری دیوانه وار در بازار بورس نیویورک را بگیرد. فدرال رزرو استدلال کرد چنین اقدامی با روح آزادی اقتصادی در تضاد است و تنها پیشنهاد کرد تا بانک ها از دسترسی مشتریانشان به وام برای خرید جنون آمیز سهام بکاهند.
به گزارش بولتن نیوز، در چارچوب همان استدلال عدم خدشه به آزادی اقتصادی، بانک ها وقعی به پیشنهاد فدرال رزرو ننهادند و به وام دهی به سفته بازان تشنه ادامه دادند. سه ماه بعد، بازار بورس نیویورک سقوط کرد و جهان وارد بدترین رکود اقتصادی همه اعصار شد.
امروز دخالت بانک مرکزی یک کشور، برای تغییر در نرخ بهره از بدیهیات اقتصادی است اما زمانی با رویکردی کاملا جزم اندیشانه و ایدئولوژیک چنین کاری خلاف شمرده می شود.
در تابستان 1392، تیم اقتصادی دولت روحانی، با اصراری جزم گرایانه، هر نوع برداشت از بانک مرکزی توسط دولت را خطایی اخلاقی و علت العلل تورم می دانستند. دولت بنا به اصرار مشاوران فرهیخته خود، به جای تامین مالی از بانک مرکزی به سراغ بانک ها رفت. تقاضای عظیم دولت با تقاضای بخش غیردولتی و فراوانی دارایی های منجمد جمع شد و نرخ بهره را به صورت تصاعدی بالا برد. نرخ بهره بیشتر منجر به رکود بیشتر و دارایی های منجمد فراوانتر شد. دولت از سر نا چاری دوباره به سراغ بانک مرکزی رفت و همزمان شروع به استقراض از بانک مرکزی و بانکها کرد! امروز کم نیستند کسانی که در تیم اقتصادی دولت روحانی فهمیده اند این رویکرد خطا بوده است اما به اظهار خودشان " بعد از سه سال اصرار به رییس جمهور که برداشت از بانکها نسبت به برداشت از بانک مرکزی در الویت است، سخت است دقیقا خلاف آن حرف را به ایشان بزنیم". هیچ چیز در اقتصاد بدتر از دوری از عملگرایی نیست.
انتهای پیام/