به گزارش نمایه بانک ، سعید معادی (مدیر روابط عمومی بانک توسعه تعاون) به مناسبت بهار و نیاز امروز ایران به همیاری و انجام وظیفه که همانا این دو از مهمترین خویشکاریهای ما ایرانیان است یادداشتی نوشته است که با هم می خوانیم :
اصطلاح سنگ تمام گذاشتن به انگلیسی go whole hogاست یعنی هر وقت کاری را به طور کامل و به نحو احسن و شایسته انجام بدهید و از هیچ چیز کم نگذارید یعنی شما سنگ تمام گذاشتید. در زبان فارسی و در فرهنگ لغت دهخدا نیز اصطلاح سنگ تمام گذاشتن به مفهوم باشکوه انجام دادن و همه تلاش خود را در جهت انجام کاری به کار بستن است.
در واقع این اصطلاح برگرفته از بازار و کسب وکار بازاریان گذشته است. کاسبانی که در پای ترازو و برای وزن کردن اجسام با استفاده از سنگ های متعارف ترازو علاوه بر قرار دادن سنگ اصلی که بیانگر معیار سنجش و تعیین وزن واقعی هر کالای فروختنی بوده است، سنگ کوچکی را در کفه ترازو و در کنار سنگ اصلی قرار می دادند تا بدین نحو مقدمه علمیه فراهم گردد و به مشتری تفهیم نمایند که علاوه بر پرهیز از کم فروشی و غش در معامله، شرط انصاف و عدالت را به جا آورده و حقوق مشتری را رعایت کرده و از این طریق اخلاق عمومی و اخلاق حرفه ای را در ارتباط با مشتریان مراعات کرده اند و با گذاشتن سنگ کوچک در کنار سنگ اصلی، به اصطلاح برای فروش آن کالا سنگ تمام گذاشته اند تا در حوزه رفتار و عمل، عهده دار و ایفاگر نقش مسئولیت اجتماعی باشند، به عبارت صریح و روشن می توان گفت: درحالی که آن کاسب بازارهیچ گونه اجبار و هیچ گونه تکلیف قانونی که به واسطه آن مکلف و مجبور به رعایت و انجام آن باشد، نداشت تا به واسطه عدم اجرا و یا عدول از آن مستوجب تهدید و یا تنبیه قانونی گردد، در مقابل به اختیار و با کانون کنترل درونی و به صورت کاملاً داوطلبانه و با بهره گیری از اندیشه های اعتقادی و باورهای دینی و محیط تربیتی و فرهنگ حاکم بر زندگی و کسب وکار با رعایت اخلاق عمومی و اخلاق حرفه ای، به عنوان یک عضو مؤثر و مفید در جامعه در ارتباط با پیشه و کسب وکارش نسبت به مردم سنگ تمام می گذاشت و به نحوی از انحاء سعی می نمود تا با اتکاء به ظرفیت وجودی و اهمیت نقش، کارکرد و اثربخشی خود در جامعه و پیرامون محیطی خود، بیش از تکالیف و مسئولیت محوله و مشخص شده، به انتخاب شخصی و داوطلبانه از اثربخشی کمی و کیفی در جامعه برخوردار باشد.
همان گونه که شیخ اجل سعدی فرموده اند:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
اما سؤالی که مطرح می شود این است که چرا این واژه و این شیوه کاربردی که مبتنی بر ارزش هاست در روابط انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کمرنگ و حتی بی رنگ شده است؟ چرا به مثابه گذشته در قبال دیگران مصداق عینی و عملی این بیت از شعر حافظ نیستیم و حاضر به سنگ
تمام گذاشتن برای دیگران نمی باشیم؟ که حضرت ایشان می فرمایند:
چو غنچه گر چه فرو بستگی است کار جهان
توهمچو باد بهاری گره گشا می باش
چرا منافع شخصی، انتفاع حداکثری فردی نسبت به رعایت حقوق دیگران پیشی گرفته است؟ چرا نسبت به پیرامون و رخدادهای اطراف و مسائل و مشکلات دیگران کم توجهی و یا بی توجهی می کنیم؟ چرا توفیق درک این حدیث از امام حسین علیه السلام را که فرمودند: - اِعلَموا اَنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیکُم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکُم، فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتُحَّولَ اِلی غَیرِکُم - بدانید که نیازمندی های مردم به شما، از نعمت های الهی بر شماست.
پس ازاین نعمت ها خسته نشوید که هرآینه به سوی دیگران سوق یابد. مستدرک الوسائل، ج 12 ، ص 209 را نداریم و از حیث ذهنی و عینی زمینه ساز تحقق این مطلب عرشی حضرت اباعبداله نیستیم.. به یاد داشته باشیم که هر نعمتی، شکری خاص دارد.
چنانکه شیخ اجل سعدی شیرازی فرمودند:
منّت خدای راعزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات.. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.. از دست و زبان که برآید، کزعهده شکرش بدرآید.
(اعملوا آل داود شکرا و قلیل من عبادی الشکور)
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر بدرگاه خدای آورد
ور نه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که به جای آورد
و اگر انسان، مال و موقعیت و آبرو و قدرت داشته باشد و بتواند با خرج کردن آن ها در راه یاری و خدمت به مردم، قدمی نیک بردارد، یک نعمت الهی است و باید قدردان آن بود، چراکه از این رهگذر، ثواب بسیاری نصیب انسان می شود.
چند روزی ز قوی دینان باش
در پی حاجت مسکینان باش
شمع شو شمع، که خود را سوزی
تا به آن بزم کسان افروزی
وقتی خداوند، این توفیق را به کسی می دهد، باید شب و روز شکر کند که او را واسطه خیررسانی قرار داده و برای خدمت گزاری به همنوعان پسندیده است. برخی از مراجعات حاجتمندان خسته می شوند و دیگر برنامه کمک به مردم را قطع می کنند. این نوع ناسپاسی در حق آن نعمت الهی است.
کسی که احساس خستگی کند و به ستوه آید، خداوند زمینه این خدمت و یاری را از او می گیرد و به بنده دیگری می دهد.
در جامعه ای که حس و عاطفه بشردوستی زنده باشد و مردم نسبت به هم، تعاون و همدردی داشته باشند، رحمت الهی بر سرشان می بارد و در آخرت هم از عنایت خاص پروردگار برخوردار می شوند. آن که می تواند باری از دوش کسی بردارد، چرا باید باری بر دوش دیگران باشد. پس بیاییم به وزان بهار طبیعت و به پیروی از این راهبر بی ادعا که قلبی بزرگ و دستی بخشنده و جانی مهربان دارد، برای دیگران سنگ تمام بگذاریم. بهاری که آرام و بی هیاهو و بدون تظاهر قدم در زندگی من و شما می گذارد و سفره مهربانی را سخاوتمندانه می گشاید، با گوش جان همه نجواها و درد دل ها را می شنود و برای هیچکس کم فروشی نمی کند و در تسهیم و تقسیم شکوفه های مهربانی و نوعدوستی و پاشیدن بذر محبت و شادی و نشاط، شرط انصاف و عدالت را به جا می آورد و برای همه در بخش مثبت و صحیح و درست، بدون هیچگونه چشم داشت و منت سنگ تمام می گذارد، چون بهار عاشق است و رسم عاشقان، معرفت و از خود گذشتگی است، چون مسلک و مشرب عاشقی بیدلی و بزرگواری است چون منش عاشقان همدلی و هم یاری است. پس بیاییم به مثابه بهار برای دیگران سنگ تمام بگذاریم، سنگ را از مسیر و پیش روی افراد برداریم و در کار دیگران سنگ اندازی نکنیم و یار و یاور دیگران باشیم.
*سعید معادی (مشاور مدیرعامل و مدیر روابط عمومی بانک توسعه تعاون)