اسناد بالادستی به ریسک جدی صنعت بیمه تبدیل شده است

نمایه بانک : حرف اول و آخر بنده در صنعت بیمه این است که ذهنیت تنظیم کنندگان مقررات برای صنعت بیمه باید نسبت به بازار بیمه کشور تغییر کند. داشتن ذهنیت بازار رقابتی بزرگترین ریسکی است که صنعت بیمه را تهدید می کند. این بخشی از سخنان ابراهیم کاردگر مدیرعامل دومین بیمه بزرگ کشور است. در ادامه گفت و گوی کامل رازپول با مدیرعامل بیمه آسیا را خواهید خواند.
  • سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت 20:14

به گزارش نمایه بانک ، به نقل از  روابط عمومی بیمه آسیا ،  حرف اول و آخر بنده در صنعت بیمه این است که ذهنیت تنظیم کنندگان مقررات برای صنعت بیمه باید نسبت به بازار بیمه کشور تغییر کند. داشتن ذهنیت بازار رقابتی بزرگترین ریسکی است که صنعت بیمه را تهدید می کند. این بخشی از سخنان ابراهیم کاردگر مدیرعامل دومین بیمه بزرگ کشور است. در ادامه گفت و گوی کامل رازپول با مدیرعامل بیمه آسیا را خواهید خواند.

صنعت بیمه امروز به صورت جدی با چه ریسک هایی مواجه است و برای مدیریت این ریسک ها چه کارهایی را باید انجام دهد؟

این تلقی در صنعت بیمه وجود دارد که به سبب مواجه شرکت ها با ریسک بیمه گذاران باید ریسک های عملیاتی تنها کنترل شود در حالی که مدیریت ریسک امروز مختص به صنعت بیمه نیست و کلیه صنایع و بنگاه ها باید در این زمینه اهتمام داشته باشند.

امروز صنعت بیمه را ریسک های متعددی تهدید می کند که یکی از این ریسک ها، ریسک عملیاتی شرکت است که  در حوزه صدور و خسارت محتمل است .

ریسک منابع انسانی، ریسک نقدینگی ، ریسک اعتباری از دیگر ریسک های شرکت های بیمه است که برای مدیریت شرکت بیمه به شناسایی دقیق ، کامل و کنترل این ریسک ها نیازمندیم .

ریسک ها از بین نمی روند و باید مدیریت شوند.

به نظر شما در صنعت بیمه مدیریت درستی در زمینه کنترل ریسک ها صورت می گیرد ؟

ریسک های برون زای بالادستی از طرف مقامات ناظر و سایر نهادهای مالی بر شرکت های بیمه حاکم می شود که می توان از آن به عنوان ریسک های بالادستی نام برد و این ریسک از طریق آیین نامه و مقررات حاکم بر شرکت تحمیل می شود. اگر این موارد را ریسک های بالادستی ارزیابی کنیم به نظر می رسد مدیران عامل شرکت های بیمه باید انسجامی را در سندیکا داشته باشند در تنظیم مقررات حاکم بر شرکت ها که ریسک این مقررات را به حداقل برسانیم.

این اسناد بالادستی امروز خطرات جدی را برای شرکت های بیمه می تواند ایجاد کند و باید از تصویب این مقررات مراقبت به عمل آوریم و تهدیدات این ریسک را به حداقل برسانیم تا هزینه اجرا را حداقل و منافع را حداکثر کنیم.

شرکت های بیمه بنگاه های اقتصادی اند و به همین دلیل این اسناد بالادستی در سایر نهادها و شوراها تصویب می شود که بیمه ها نقشی در تنظیم آن ندارند و برای مدیریت این گلوگاه ها باید ازمقام ناظر درخواست کنیم که مراقبت لازم را به عمل آورد و در عضویت این شوراها تلاش کند.

به عنوان مثال طرح سلامت هزینه بیمه گری را در صنعت بیمه بالا برده در حالی که مدیران عامل به عنوان مدیران اجرایی شرکت ها از این طرح مطلع نبودند و اطلاع رسانی نشد تا تبعات طرح سنجیده شود. بنابراین در حالی که بودجه سالانه شرکت تصویب شده در نیمه های سال با چنین مقرراتی شاکله فعالیت دچار اختلال می شود و ریسک نقدینگی شرکت را افزایش می دهد و سودآوری و بهره وری شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد . این ریسک ها که در اختیار شرکت های بیمه نیست توجه هرچه بیشتر مقام ناظر به عنوان قیم صنعت بیمه را می طلبد.

به همین دلیل نیاز به دفتر مشورتی نظارت بر بازارهای مالی احساس شد و در برنامه ششم این موضوع ها دیده شده و رییس کل بیمه مرکزی نیز در این نهاد حضور دارد و می تواند ریسک های برون زا که مربوط به اسناد بالادستی است را کنترل کند.

سندیکای بیمه گران نیز در کنترل مقررات ریسک زا برای صنعت بیمه مشارکت کند و آن را به حداقل برساند. امروز نگاه حاکمیت و مقام ناظر و نگاه مقررات نویسان صنعت بیمه به بازار صنعت بیمه ،بازار رقابتی است در حالی که این نگاه درست نیست و تحت تاثیر همین نگاه است که مقررات کاملی برای صنعت بیمه تنظیم نمی شود و ریسک بنگاه داری را افزایش می دهد.

بنابراین ریسک های صنعت بیمه سه دسته شدند ریسک های درون زا ، ریسک های برون زا و ریسک های مربوط به افرادی که با بیمه ها ارتباط دارند به عنوان مشتریان بیمه که باید اعتبار سنجی شوند.

در مورد ریسک های برون زا  و اسناد بالادستی صحبت کردید. به نظر جناب عالی نهاد ناظر چگونه می تواند این ریسک را کنترل کند و آیا با راهکارهایی که مقام ناظر مثلا در حوزه کنترل ذخایر و بحث شخص ثالث و ... در نظر گرفت آیا توانسته است ریسک صنعت بیمه را کاهش دهد؟آیا هنوز روزنه هایی برای افزایش ریسک های صنعت بیمه وجود دارد؟

همانطوری که قبلاً گفتم ذهنیت مقام ناظر نسبت به بازار بیمه کشور باید تغییر کند.

شما معتقدید که بازار رقابتی نیست؟

خیر- بازار رقابتی نیست. در حالی که شرکتی 40 درصد بازار بیمه کشور را در اختیار دارد نمی توان به این بازار عنوان رقابتی داد. بعد از این بازار 40 درصدی شرکت بعدی با 11 درصد بازار ایستاده است و بعدی 8 درصد و بعدی ها 4 درصد و بقیه شرکت ها نیز یکی دو درصد سهم بازار را دارند.

اگر این بازار رقابتی نیست مسئول کیست ؟آیا مقام ناظر مسئول است ؟

بله مقام ناظر است.

مقام ناظر با این استدلال که حضور خصوصی ها می تواند بازار را رقابتی کند و کیک پرتفوی را افزایش دهند با خصوصی سازی موافقت کرد؟

به نکته درستی اشاره کردید. زمانی که خصوصی سازی کلید خورد 4 شرکت فعالیت داشتند و خصوصی سازی انجام شد. آیا از انحصار کامل می توان به صورت یکباره به بازار رقابتی رفت؟

نکته این است که فرآیند بازار رقابتی درست اجرایی نشده است .

از خصوصی سازی سال ها می گذرد چه زمانی قرار است که این دغدغه ها برطرف و بازار رقابتی شود. به نظر شما این فرآیند طولانی نشده است ؟

این مسئله ارتباطی به گذر زمان ندارد . تولد خصوصی سازی درست نبود و ریل گذاری خصوصی سازی و بازار رقابتی درست صورت نگرفت.

برای اصلاح این روند چه باید کرد؟

باید اصلاحات را آغاز کرد و جراحی باید صورت گیرد. زمانی که اصل 44 اجرا شد باید ذهنیت بازار رقابتی که در دنیا در حال اجرا است را فراموش می کردیم. باید این نکته را می پذیرفتیم که در بازار رقابتی بخش دولتی جایی فعالیت می کند که بخش خصوصی توان فعالیت ندارد، اما مقرر شد بیمه ایران باقی بماند بنابراین نخواستیم که بازار رقابتی مانند آنچه در دنیا شاهد آن هستیم، اجرا شود.

بازار فعلی به صورت اسمی رقابتی است اما فرمول های بازار رقابتی که در دنیا اجرا می شود در آن کارایی ندارد و در این بازار نباید این فرمول ها را الگو سازی و پیاده سازی کرد.

به دلیل همین فرآیند اصلاح است که رئیس کل بیمه مرکزی اخیرا اعلام کردند که بیمه ایران خصوصی شود؟

بله و در چنین شرایطی پیاده سازی حاکمیت شرکتی و استاندارد IFRS نمی تواند مثمر ثمر باشد و شبیه آنچه در دنیا پیاده شده نیست.

به عبارت دیگر این مقررات برای 60 درصد بازار است ؟

این هم عبارت درستی نیست.

این مقررات عملا برای 60 درصد بازار است . به نظر شما بیمه ایران می تواند آیین نامه حاکمیت شرکتی و یا IFRS را اجرا کند؟

در وضعیت موجود IFRS در بانک و بیمه قابل اجرایی نیست و می تواند تبعات سنگینی را برای بازارهای مالی داشته باشد به عبارتی با عدم تعادل کشیدن بازار مالی، می تواند بازار پولی را هم به عدم تعادل بکشاند و اقتصاد را دچار بحران کند. تمام حرفم در صنعت بیمه این است که آنچه در صنعت بیمه اجرا شد خصوصی سازی نبود و از آن روز به بعد همین طور مهره ها اشتباه چیده شد و جلو آمد. امروز در دنیا شرکت جنرال نداریم و شرکت های بیمه در دوبخش زندگی و غیر زندگی فعالیت دارند. بنابراین کشور ما شرایط خاصی دارد که برمبنای شرایط فعلی باید استاندارد سازی و مقررات گذاری شود. خصوصی سازی را درست اجرا نکردیم چون همواره تهدید شدیم و به یک بانک و بیمه قوی در ساختار داخل نیاز داشتیم. امروز اگر بانک ملی و بیمه ایران ضعیف شدند بخشی از آن به دلیل ریسک اسناد بالادستی است و ریسک عملیاتی نشات گرفته از ریسک بالادستی متوجه این نهادها بوده است . اسناد بالادستی اذعان داشته که بازار رقابتی است و می توانید در آن بازار فعالیت کنید.

در سایه چنین شرایطی است که بنگاه های کوچک اقتصادی ریسک بنگاه های بزرگی مانند بیمه ایران و بانک ملی را نیز افزایش داده اند و این در حالی است که بخش خصوصی از نظارت مستقیم سازمان هایی مانند دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور برخوردار نیست اما دستورالعمل های اجرایی این بنگاه ها یکی است .

به همین دلیل بانک ملی در این بازار مجبور شد تا به نرخ سود های غیر واقعی و بیمه ایران به بازار نرخ شکنی (جنگ قیمت) وارد شدند و ریسک آنها افزایش پیدا کرد.

در سندیکا در همین زمینه بحث شد و بنده عنوان کردم که با هنوز در خصوص ساختار بازار صنعت بیمه به یک فهم مشترک نرسیده ایم. بطور مثال در رشته درمان باید ریسک های بزرگ جدا و توسط بیمه مرکزی قیمت گذاری شود. بیمه ایران نیز می تواند در این شرایط باقی بماند و بیمه مرکزی از فروش در ریسک های بزرگ زیر نرخ های تعیین شده جلوگیری کند. اگر ریسک های بزرگ را کنترل کنیم مانع می شود سایر ریسک ها هم نرخ غیر فنی داشته باشد.

امروز نیاز داریم بررسی کنیم که ریسک های درمان بالای ده هزار نفر که از بیمه مرکزی تائیدیه نرخ گرفته اند چه ضریب خسارتی دارند؟

بیمه مرکزی ابزار اتکایی اجباری دارد و در بحث نرخ دهی در برخی ریسک ها هم نظر می دهد . بنابراین با این دو ابزار می توان ریسک ها را کنترل کرد اما در واقعیت این گونه به نظر نمی رسد؟وقتی نرخ غیر فنی است و بیمه مرکزی اتکایی اجباری را می پذیرد در واقع بخشی از ریسک را پذیرفته است ؟

بیمه مرکزی در زمینه نرخ دهی رشته درمان حرکت هایی کرد اما برخی معتقد بودند که نرخ گذاری با اصل رقابت در تضاد است .در حالی که بازار تمرکز وجود دارد، به عبارتی رقابتی نیست.

در بازار امروز شرکت ها وسیع شده اند و بیمه مرکزی با نیروهای فعلی توانایی کنترل بازار را ندارد و استدلال ها این است که بازار رقابتی است و در بازار رقابتی ورشکستگی نیز طبیعی است. ایراد جدی به صنعت بیمه و بانک همین نکته است.

کنترل بازار در شرایطی که اطلاعات مناسبی در اختیار نداریم سخت و پیچیده است. امروز همه دیتاهای صنعت بیمه به بیمه مرکزی منتقل نمی شود . به راحتی افرادی هستند که به صورت شبکه های خانوادگی نمایندگی چند شرکت بیمه را دارند و در شرایطی که کارمزد عامل انتقال پرتفو از بیمه ها به یکدیگر است پرتفوی بیمه ایران به راحتی به شرکت کوچکی منتقل می شود و در پی عدم ارائه خدمات نامناسب ایجاد نارضایتی از صنعت بیمه به مقامات بالادستی گزارش می شود ؛ و نمی توان  از شرکتی سوال کرد که چرا کارمزد نامتعارف پرداخت شده است به دلیل اینکه اطلاعاتی در این زمینه وجود نداردو داده کارمزد در سنهاب ثبت نمی شود. این مسئله یکی از ریسک های بزرگ صنعت بیمه است .نه تنها این مسئله کنترل نمی شود بلکه توان خدمات دهی هم کنترل نمی شود.

چرا این موارد رصد نمی شود؟

بخشی از آن به دلیل عدم وجود مقررات است. پیش از این و در زمان مشکلات بیمه توسعه هم عنوان کردم که نمی توان از بیمه مرکزی هم ایراد گرفت چراکه مقررات اثرگذاری برای کنترل نداشته است.مقررات غلط دست مقام ناظر را بست و قانون غلط سبب ورشکستگی این شرکت شد.

شرکت های بیمه چگونه می توانند ریسک رقبای غیر حرفه ای را کنترل کنند تا شاهد حضور شرکتی مانند توسعه نباشیم که ریسک کل صنعت بیمه را افزایش داد؟

این وظیفه سندیکای بیمه گران است .اما چرا اتفاق نمی افتد به دلیل ایراد در اساسنامه سندیکای بیمه گران است . سندیکا باید ابزاری برای کنترل توافقات داشته باشد که در حال حاضر دارای این ابزار نیست.

در مورد اساسنامه سندیکا اعضا باید تصمیم بگیرند چرا در این زمینه تصمیم گیری نشده است ؟

اساسنامه بازنگری شده است ولی تصویب آن در اختیار اعضا نیست.

ریسک بسیار جدی امروز صنعت بیمه مطالبات است و متاسفانه سهام داران هم به صورت جدی این ریسک را دنبال نمی کنند و پرتفوهای کاغذی برای شرکت ها خطرساز شده است . برای کنترل این ریسک چه باید کرد؟

ریسک عدم پرداخت به موقع حق بیمه ها به دلیل شرایط اقتصادی است . هر شرکتی که نقدینگی مناسبی دارد می تواند با مشتریانی که شرایط اقتصادی مناسبی ندارند مدارا کند.

بیمه گذاران بزرگ دارای دو ریسک هستند؛ اول ریسک عملیاتی بیمه ای شان است چراکه پرتفوی بیمه ای شان بزرگ است و قدرت چانه زنی دارند و قیمت گذاری هم از سوی مقام ناظر صورت نگرفته و در جنگ قیمت ها بین شرکت های بیمه ابتدا تخفیف های بزرگ داده می شود و معضل دوم  ریسک عدم وصول حق بیمه ها است.این دو ریسک بزرگ برای قراردادهای بزرگ متوجه شرکت ها است.

ریسک سوم در همین قراردادها به دلیل ارائه نرخ های غیرفنی عدم قبولی اتکایی از سوی بیمه گران اتکایی خصوصا خارجی است و در این بازار بده بستان اتکایی این ریسک دوباره به شرکت داخلی منتقل می شود؟

مسلما همین طور است چراکه ریسک ها در این بازار واگذار و قبول می شود.

این رقابت ها به این معناست که شرکت های بیمه دچار خود تحریمی شده اند چراکه نمی توانند از بازار های بزرگ اتکایی بگیرند؟

این هم یکی از ریسک های صنعت بیمه است .این مطالبات امروز معضل بزرگ شرکت ها است و خصوصا زمانی که با تغییر مدیریت شرکت های بیمه گذار نیز همراه باشد مطالبات سوخت می شود و باید براین آن ذخیره در نظر گرفت و نتیجتا سهام داران هم باید نسبت به آن حساس باشند. 

در اکثر شرکت هابیمه گذاران بزرگ هستند که بدهی دارند در حالی که برخی از آنها حق بیمه را از پرسنل خود دریافت می کنند.

چرا بیمه ها در این رقابت شرکت می کنند؟

به هر حال در این بازار اگر شما کارنکنید شرکت دیگری کار می کند. به طور مثال در بحث خودروسازها حق بیمه از مشتریان دریافت می شود و در حالی که تخفیف اعمال میشود و خودروسازها بخشی از حق بیمه را عملا برای خودنگه می دارند پول را به بیمه گران پرداخت نمی کنند و با این روش در حساب های خود سود شناسایی می کنند.

صنعت بیمه که ذخایرش ایراد دارد و سودی از این محل ندارد ، عملا به خودروساز یارانه می دهد.البته این مسئله در سندیکا کانالیزه شده است و بیمه ایران به عنوان رهبر بازار در این قرارداد وارد شده و با رهبری در حال کنترل این وضعیت است .شرکت ها در بازار رهبری قیمت هیچگاه ورشکسته نمی شوند . رهبری قیمت در بخش ثالث ادبیاتی است که در سندیکا شکل گرفته است . سندیکا به دلیل ایراد اساسنامه ای نمی تواند کار جدی انجام دهد.

آیا انتخاب دبیرکل با دقت صورت گرفت و با توجه به گذشت چندین ماه از شروع فعالیت دبیرکل جدید آیا توقع شرکت ها از سندیکا آن چیزی بود که امروز شاهد آن هستیم؟

دبیر کل باید به نقش خود در این تشکیلات اشراف داشته باشد.

سندیکای بیمه گران نیازمند ایجاد یک فهم مشترک در اصول است و تخصص افراد باید در سطوح متوازنی باشد.

به نظر شما صنعت بیمه با آیین نامه 90 چقدر توانسته که ریسک منابع انسانی را کنترل کند.

مهم ترین ریسک بیمه ریسک منابع انسانی است. آیین نامه 90 ریسک فنی منابع انسانی را می سنجد.

سرمایه انسانی مهم ترین آیتم در بیمه هاست . تولید صنعت بیمه یک برگ کاغذ است و نقش تکنولوژی هم چندان نیست و این سرمایه انسانی است که در ارائه این خدمات نقش اساسی دارد .


ثبت نظر

ارسال