رییس کمیسیون نظارت شورای شهر تهران با اشاره به این موضوع که در ماده 1 این حقوق گفتهشده که همه شهروندان از حق حیات برخوردارند، گفت: مردم در حالی بر اساس این حقوق شهروندی حق حیات دارند که با معضل آلودگی هوا دست به گریباناند و این مشکل دارد مردم را از پای درمیآورد. این در حالی است که دولت 18 هزار میلیارد تومان به شهرداری تهران و در حقیقت به مردم تهران بدهکار است.
وی با اشاره به این موضوع که توسعه و پیشرفت در زندگی روزمره شهروندان نشاندهنده بخشی از احقاق حقوق شهروندی ایشان است به برخی از مصادیق این حقوق در زندگی روزمره شهروندان اشارهکرده و ازجمله مسأله آلودگی هوا را از چالشهای زندگی روزمره شهروندان در کلانشهرها دانسته است.
وی با تأکید بر اینکه اگر حقوق شهروندی، فرآیند قانونی را طی نکند امکان تحقق ندارد، ادامه داد: در رونماییای که انجام شد در ماده 1 این حقوق گفتهشده کهه شهروندان باید از حق حیات برخوردار باشند. پس بر اساس این سند نمیتوانیم این حق را از مردم سلب کنیم، اما شاهدیم که مسأله آلودگی امروز مردم را باوجود این سند از پای درمیآورد. سروری با طرح این پرسش که آیا مردم تهران حق حیات دارند یا خیر و اگر دارند چرا الزامات لازم برای تحقق این سند وجود ندارد، بیان کرد: « در بخش «قانون تخلفات رانندگی»، دولت باید 1 هزار و 139 میلیارد تومان به شهرداری پرداخت کند. درزمینه «حمایت از توسعه حملونقل ریلی» نیز بایستی یک میلیارد تومان از «صندوق ذخیره» به شهرداری تخصیص دهد. 50 درصد سهم دولت در «نوسازی بافت فرسوده» نیز که 342 میلیارد تومان است، از سمت دولت پرداخت نشده است. درزمینه «حمایت از بلیت اتوبوسرانی» هزار و 380 میلیارد تومان پرداختنشده است. 50 درصد سهم دولت درزمینه «مخارج و تجهیز مترو» نیز که معادل 5 هزار و 709 میلیارد تومان است پرداختنشده است. 50 درصد در «تملک املاک متروکه» که معادل هزار و 283 میلیارد تومان است پرداخت نشده است.»
اگر این آمارها را در کنار هم قرار دهیم؛ با اعمال «1 میلیون دلاری» که پیشتر دولت از سوی مجلس مکلف به پرداخت آن به شهرداری تهران برای «توسعه خطوطط مترو» شده بود، در حال حاضر دولت یازدهم مکلف به پرداخت معادل 18 هزار میلیارد تومان به نهاد شهرداری پایتخت است که هنوز پرداختنشده است.
حقوق زیستمحیطی شهروندان
رقم هنگفت یادشده در حالی است که بودجه سالانه شهرداری تهران در سال جاری با هزار میلیارد تومان کاهش به 17800 میلیارد تومان رسیده است. مطابقق قانون، شهرداریها مکلف به خودکفایی مالی شده و حتی بخشهایی از ارزش مالی تولیدشده در هر شهر که از کانال سهم شهرداری از مالیات عمومی مجدداً برای هزینه در اختیار مدیریت شهری قرار میگرفت در برنامه ششم توسعه ضمن کاهش بایستی از کانال تجمیع بودجه به دست شهرداریها بازگردد.
در چنین شرایطی سخن گفتن و انتقاد از شهر فروشی، فساد مدیریتی، تراکم فروشی و نظایر آن، که تضییع حقوق کلیه شهروندان شمردهشده و منجر بهه آسیبهای بازگشتناپذیر زیستمحیطی و انسانی خواهد شد، اگرچه بر مستندات قانونی و اسناد استوار باشد، خالی از صداقت و وجدان تخصصی است.
به بیان دیگر اگر شهرداری تهران مجبور به استفاده از درآمدهای ناپایدار نشود بایستی در منطق اقتصاد شک کرد! بایستی یکبار برای همیشه این نکته ابتدایی راا فهمید که شهرداریها ملزم به تأمین خدمات و زیرساختهای زندگی شهروندی هستند و بهعنوان یک نهاد عمومی غیردولتی، نماینده شهروندان هر شهر هستند. اگر این نهاد را از بخش اصلی تأمین درآمدهای پایدار و «سفید» محروم کرده و با دامن زدن به بروکراسی مالی تمامیتخواه (نظیر آنچه در ماجرای تمرکز درآمد 3 درصدی شهرداریها از مالیات بر ارزشافزوده در برنامه ششم توسعه دیدیم) روزبهروز طناب را بر گردن بخش درآمدهای قانونی محکمتر کنیم، چگونه میتوانیم از «حق حیات شهروندان» سخن بگوییم یا نسبت به تراکمفروشی و تغییرات کاربری زمین و درآمدهای «سیاه» ناله و انتقاد سر دهیم؟
ایده آلیسم رمانتیک نسبت به مسأله دخلوخرج شهر و فراموش کردن عوامل ایجابی فساد و شهرفروشی کمکی به رفع مشکل نخواهد کرد. آرمانشهرهای رمانتیکک هم خرج دارند و اگر این خرج را از طریق قانونی نتوان تأمین کرد باید به یک جای کار شک کرد. اقتصاد بهعنوان زیربنای روابط انسانی، از صراحت دوستداشتنیای برخوردار است. ارقام اگر صحیح اعلام شوند از بسیاری کلمات صراحت و صداقت بیشتری را به همراه دارند. اگر متخصصین و مجریان قانون به این ارقام توجه کنند پاسخ بسیاری از سؤالات خود را خواهند گرفت.
حق به شهر و منشور حقوق شهروندی
حق به شهر، حق شهروند است نسبت به فضایی که در آن زندگی میکند. حق شهروندان به داشتن مسکن مناسب و عدم تعرض به آن نیز ازجمله مطالبی استت که گرچه در قانون اساسی به آن در اصول 3، 22، 31 و 43 اشاره شده است، در عمل چندان موردتوجه دولتها نبوده و همواره آمارها از بحران مسکن خبر میدهند. در کنار این مسکن آنچه زندگی را برای شهروندان ممکن میسازد خدمات پشتیبان این مسکن است. بهبیاندیگر در عصر حاضر مسکن نه صرفاً یک سرپناه بلکه مجموعهای از تسهیلات پشتیبان اسکان است. در منشور یادشده توجهی به این خدمات نشده است. سیاستهایی مانند «مسکن مهر» دقیقاً به خاطر همین بیتوجهی نسبت به مسأله زیرساختهای خدماتی موردنقد واقعشده و در عمل با شکست مواجه شدند. تصمیمگیری شهروندان در خصوص آنچه قرار است بر زیست زندگی روزمره شهرها حاکم شود، یعنی طرحهای توسعه شهری (معمولاً جامع و تفصیلی) دیگر بخش فراموششده در «منشور حقوق شهروندی» است.
دموکراسی و حق تعیین سرنوشت تنها به مظاهر آن در پارلمان و دولت انتخابی منحصر نمیشود. هنگامیکه شهروندان از حق ابراز نظر در خصوص کاربری زمین تحتت تملک خود یا محل ساخت دبستان فرزندشان محروم هستند، چگونه میتوان از حق به شهر و حقوق شهروندی سخن گفت. استفاده از مشارکت شهروندان در تدوین الگوهای توسعه شهرها و مناطق جوهره حقوق شهروندی است.
حق به محیطزیست و منشور حقوق شهروندی
در دو ماده 112 و 113 منشور از حفاظت زیست محیط در کشور و بهویژه شهرهای بزرگ صحبت به میان میآید. از سوی دیگر، منشأ اصلی آلودگی هوا در شهرهایی بزرگ وسایل آلاینده موتوری و کارخانجات هستند. هیأت دولت با لغو مصوبه مبنی بر خروج کارخانجات به فاصله 120 کیلومتری پایتخت، همچنان با مجوز کارخانجات جدید موافقت کرده و بسیاری از صنایع تولیدی در حریم قانونی تهران به کار خود مشغولاند. درنتیجه این لغو که با پوشش شرکتهای دانشبنیان انجام شد، صنایعی همچون بخاریسازی، کورههای آجرپزی، تزریق پلاستیک و ساخت ظروف یکبارمصرف، رنگسازی و ... با چراغ سبز دولت و سازمان محیطزیست، به فعالیت در داخل حریم پایتخت ادامه میدهند.
در برخی موارد نیز دولت با استثنا کردن برخی شهرکهای صنعتی (مانند مورد شهرک صنعتی قرچک) مجوز احداث هر نوع کارخانهای را صادر کرده است.
حملونقل ریلی بهعنوان ایمنترین و پاکترین نوع جابهجایی زمینهساز بهبود وضع محیطزیست شهرهاست. متأسفانه در سراسر منشور حقوق شهروندی نهتنها نامیی از قطار و مترو به میان نیامده، بلکه نهاد تدوینکننده منشور به تعهدات سابق خود در خصوص تسهیلات مرتبط با این حوزه بیاعتناست.
وسایل نقلیه بیش از 80 درصد از آلودگی هوای شهرها را باعث میشوند. بااینوجود خودروهای بیکیفیت و مستهلک با بنزین کم کیفیت همچنان قاتل پنهانن شهروندان کلانشهرها بوده و پشت پلکهای بسته سازمان محیطزیست پلاکگذاری شده و نافی اصل نخست منشور حقوق شهروندی میشوند.