به گزارش نمایه بانک ، به نقل از جام جم آنلاین ، این بار 21 خرداد بود، همین امسال، همین دو روز قبل، تقریبا چهار سال بعد از توفان مرگبار سال 93 تهران ولی خیلی شبیه به آن، تقریبا با همان شکل و شمایل و همان تبعات.
ابرها دوشنبهشب هجوم آوردند به آسمان تهران و البرز. کسانی که درجادههای ورودی تهران میراندند بویژه در ظلمات حوالی ساعت 9 شبِ اتوبان قم ـ تهران این ابرها را دیدند که به سراسر افق آذرخش میپاشیدند. همین صاعقهها بخشی از زمینهای گندم و جو ورامین را به آتش کشید و بادی که در قویترین لحظه 30 متر بر ثانیه و 108کیلومتر بر ساعت سرعت داشت همه چیز را به هم ریخت. این شد توفان دوشنبهشب تهران در سال 97، توفانی که به یادها میماند و یکبار دیگر، برای هزارمین بار مدیریت بحران و مدیریت شهر و نحوه اطلاعرسانی به مردم را به چالش کشید.
شهر بیدفاع
احد وظیفه، مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی به ما گفت که بروز چنین توفانی دراین موقع از سال کاملا طبیعی است و ناشی از بادی بوده که به دلیل ریزش هوای سرد از ترازهای بالا به سطح زمین ایجاد شده و چون درسطح زمین جا برای پخش شدن نداشته به صورت توفان و یک جبهه «جستی» ظاهر شده.
پس طبیعت این بارهم روی مرز خود راه رفته و باز ما بودهایم که آماده نبودهایم، ما که در عرض چند دقیقه 18 مصدوم دادیم و پنج نفر را راهی بیمارستان کردیم. اینها مصدوم شدند به علت سقوط دکل، ریزش سنگ، شکستن درختان و افتادن تابلوهای شهر که حتما سرجایشان قرص و محکم نبودهاند و کسی نکوشید بعد از هشدارهای هواشناسی، سری به آنها بزند.
در شهر تهران نه توفان که یک باد نسبتا شدید هم معرکه به پا میکند. لااقل در دو ماه اردیبهشت و خرداد که بادهای شدید در تهران زیاد وزیدهاند آسمان قهوهای و پر گَرد شهر پر از زبالهها و نخالههای سرگردانی شد که از دل ساختمانهای نیمهکاره و پروژههای رها شده بیرون زدند، درختانی هم که سقوط کردند اغلب پوسیده بودند، حتی اگر ظاهری سبز و تر و تازه داشتند ولی باطنشان پوک بود و وضعیتشان رهاشده.
توفان شب 21 خرداد البته کشته نداد که جای شکر دارد ولی چه بد که توفان نهم خرداد پایتخت این کار را کرد و جان یکی از شهروندان را در محله نازیآباد به علت ریزش آوار گرفت.
مدیریت بحران شهر تهران و همه شهرهای کشور هنوز هم لنگ میزند، با این که این شهر و بقیه شهرها آنقدر به خود بحران دیدهاند که باید تا بهحال آبدیده میشدند. مجتبی رفیعیان، عضو هیات علمی گروه شهرسازی دانشگاه تربیت معلم و کارشناس مدیریت بحران به همین دلیل در گفتوگو با ما توضیح داد که کشورهای پیشرفته دنیا همیشه از حوادث طبیعی که غافلگیرشان میکند درس میگیرند مثل ژاپن که سونامی هولناکش برای آن شد یک کلاس درس.
ما اما مشکلمان این است که ازهیچ بحرانی درس نمیگیریم، حتی از شدیدترین و غمبارترین آنها. سال93 که توفان بیسابقه تهران افکار عمومی را بشدت جریحهدار کرد و عدهای را عزادار، تیمی که جمع شده بود تا مقصران بروز آن همه خسارت را شناسایی و گلچین کند، وقتی در ساختمان استانداری پایتخت جمع شدند و آنطور نمایندگان دستگاهها و سازمانهای مختلف را بازخواست کردند، خیلیها امیدوار شدند که زنجیر ناکارآمدیها و سوءمدیریتها از این به بعد قطع میشود و مدیریت بحران سرو سامانی بهتر میگیرد.
مثلا وقتی نماینده سازمان هواشناسی گفت که تجهیزات و فناوری روز دنیا را در اختیار ندارند و همچنین استفاده از گوشیهای بیسیم و تداخل فرکانسی موجب شده تا 40درصد پوشششان دچار نویز شود، یا وقتی استاندار وقت تهران هرچند تیمهای عملیاتی را عالی و اکتیو توصیف کرد، ولی بیتعارف گفت که امکانات مدیریت بحران تهران و تیمهای عملیاتی فقط برای500 هزارشهروند کفاف میدهد، ظنمان بر این بود که این شروعی است برای رفع چالشها و حل مشکلات که البته اینگونه نشد و روال مرسوم باز همان روال سنتی و همیشگی است که همه به آن عادت دارند.
این درحالی است که رفیعیان به ما گفت چرخه مدیریت بحران، چرخهای است پویا و خلاقانه که تکرار شونده است و در ضمن یاددهنده که باید رفتارهای مردم و مسئولان را نیز عوض کند.
چرخه معیوب اطلاعرسانی
زیرنویسهای شبکه خبر دائم میآیند و میروند و خبر میدهند که تا چند ساعت آینده در نقطهای باد شدید میوزد یا بارانی سیلآسا میبارد، هواشناسی به تناوب اخطاریه میدهد و اطلاعیه صادر میکند و اینها را بارگذاری میکند روی سایت سازمان و برخی خبرگزاریهای مطرح. اینگونه هواشناسی میخواهد اطلاعرسانی کند و مردم را از وقوع خطرآگاه سازد، تلاشهایی که خوب است ولی کافی نیست، خوب است ولی به گوش همه مردم نمیرسد و شدت خطر را نشانشان نمیدهد.
احد وظیفه که مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی است خودش قبول دارد که اطلاعرسانیها نقص دارد و انگشتش را میگیرد سمت سازمان مدیریت بحران، بخش مدیریت بحران شهرداریها و سازمان امداد و نجات. او میگوید اینها همه باید کنار هم خوب کار کنند تا مردم از خطری که در راه است مطلع شوند، مثل چین که یک کانال تلویزیونی اختصاصی برای اعلام هشدارها دارد و آمریکا که کانال رادیویی مختص کشتیها و قایقها دارد که هر کسی به دریا میرود باید حق عضویتش در این رادیو را پرداخت کند.
او میگوید در کشور ما اما نه چنین قوانینی وجود دارد و نه سازمان هواشناسی به تنهایی بضاعت راهاندازی چنین کانالهایی را دارد. او میگوید حتی مخابرات کشورمان مثل بسیاری از کشورهای دنیا میتواند روی تلفنهای همراه مردمی که در منطقه بروز حوادث طبیعی هستند پیامهای هشداری ارسال کند یا مثل ژاپن که در سواحلش هرگونه حادثه دریایی را از طریق بلندگو به مردم محلی خبر میدهند، اطلاعرسانی انجام شود که هیچکدام از این دو در کشورمان نمیشود.
وظیفه میگوید ما هنوز هشدارهای هواشناسی را از طریق تلفن به مدیریت بحران، شهرداری، آتشنشانی، هلالاحمر، امداد و نجات و فرودگاهها خبر میدهیم که نه کار بهروزی است و نه درست.
بیدلیل نیست که رفیعیان، کارشناس مدیریت بحران به ما میگوید مدیریت بحران نیاز به زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری دارد از تنظیم قوانین و مقررات و تقسیم وظایف و تامین تجهیزات تا ایجاد سیستمهای هوشمند و خلاقانه اطلاعرسانی.